پارادوکس شیرر یا چرا دنیای فوتبال به جنگ یمن اهمیت نمی‌دهد؟

نیوکاسل یونایتد تحت مالکیت صندوق سرمایه‌گذاری‌ای است که از سوی دولت اداره می‌شود و این دولت هم مانند روسیه‌ی ولادیمیر پوتین در حمله نظامی مرگباری به یکی از کشورهای همسایه دست دارد.

هفت‌یک- اینترنت همیشه می‌داند شما چه می‌خواهید. این هفته کلیپ ویدیویی خاصی روی آن حفره‌های پر شده از تبلیغات روی صفحه نمایش من ظاهر شد و ساعت‌ها همان‌جا به من خیره ماند.

آلن شیرر به خاطر شرایط اوکراین به رومن آبراموویچ حمله کرد. دوباره شروع شد. و این عبارت حمله‌ی آلن است:” هنوز رومن یا این باشگاه اتفاقاتی که در اوکراین رخ می‌دهد را محکوم نکرده‌اند.” این ادعایی قاطعانه است که نیازمند رفتاری جدی است. بنابراین بیایید آن را بررسی کنیم.

آلن شیرر مشخصا به واقعیت‌ها نگاه کرده و به این نتیجه رسیده که حمله نظامی دولت همسایه، بمباران شهروندان، استفاده از ادوات نظامی پیشرفته همگی غیرقابل قبول است.

به همین دلیل این که یک باشگاه فوتبال انگلیسی تحت مالکیت کسی باشد که در این جنایات دخیل است هم غیرقابل قبول است. بحثی در این باره نیست. همانطور که آلن شیرر به درستی ادعا می‌کند، ما نمی‌توانیم شهرت باشگاه‌های فوتبال‌مان را لکه‌دار کنیم یا ارتباط آنها با حکومت‌هایی که مقصر انجام چنین جنایاتی هستند را بپذیریم.

اینجاست که سه احتمال مطرح می‌شود. آلن شیرر هرگز چیزی درباره جنگ در یمن نشنیده است. آلن شیرر نمی‌داند محمد بن سلمان کیست یا کار روزانه‌اش چیست. یا سوم این که آلن شیرر دوست دارد این دو مورد را نادیده بگیرد چون واقعا نیوکاسل یونایتد را دوست دارد و برایش اهمیت قائل است.

 

 

و متاسفانه در اینجاست که افکار دنیا ناخواسته وارد عمل می‌شود. پیدا کردن رابطه در اینجا مشکل نیست. نیوکاسل یونایتد تحت مالکیت صندوق سرمایه‌گذاری‌ای است که از سوی دولت اداره می‌شود و این دولت هم مانند روسیه‌ی ولادیمیر پوتین در حمله نظامی مرگباری به یکی از کشورهای همسایه دست دارد.

عربستان سعودی در هفت سال اخیر جنگی را ادامه داده که منجر به مرگ نزدیک به 250 هزار نفر شده و آشوب، درگیری و فروپاشی اجتماعی را به همراه داشته است. سازمان دیده‌بان حقوق بشر خواهان تحقیق درباره نقش محمد بن سلمان- کسی که مشخصا مدیریت صندوقی را برعهده دارد که مالکیت نیوکاسل یونایتد در اختیار آن است- در این جنایت جنگی شده است.

اما آلن شیرر به جای این که از کسی مثل آماندا استِیولی بخواهد که درباره این مسائل توضیح داده و آن را محکوم کند، باور دارد که انتقال مالکیت نیوکاسل به صندوق سرمایه‌گذاری سعودی “روزی خاص” است که هیچ احساس درد و گناهی و شرمندگی در آن نیست، بلکه پر از حس امید است. شاید این می‌توانست جالب باشد، اگر تا این حد ناراحت‌کننده و دشوار نبود.

این حمله‌ای بی‌دلیل و متعصبانه به آلن شیرر نیست. این حمله‌ای حساب شده و اصولی درباره دیدگاهی جهانی است که او آن را مطرح می‌کند. من آلن شیرر را دوست دارم و به عنوان فوتبالیست بزرگ سابق- جز بهترین‌ها دنیا در دوران خودش- و به عنوان مفسر تحسینش می‌کنم. او از حس عجیب روزهای اول حضورش به عنوان کارشناس در نقش بازیکن سابق کم حرف به مفسری صادق، مسلط و قادر به تفکیک واقعیت‌ها تبدیل شده و رشد زیادی داشته است.

اما در این مورد خیلی هم کارشناس خوبی نیست. این سطح از ناهنجاری ادراکی به حدی عجیب و زیاد است که نمی‌توان روی آن سرپوش گذاشت. آیا می‌توانیم این موضوع را باز کنیم تا همه چیز مشخص شود؟ رومن آبراموویچ از سوی دولت انگلیس در فهرست تحریم قرار گرفته چون “با فردی ارتباط دارد که در حمله به اوکراین و تهدید تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال این کشور نقش داشته است”.

اگر ما از این کلمات استفاده کرده و آنها را در معادله دیگری قرار دهیم چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ چون مالکیت نیوکاسل صرفا با حمله، کاهش امنیت و نابودی تمام عیار یمن، کشور همسایه‌اش، در ارتباط نبوده است. آنها به صورت گسترده و شخصا در این اتفاق دخیل هستند.

این ارتباطی نیست که نیاز به اثبات یا یافتن اطلاعات درباره آن داشته باشد. این به معنای واقعی کلمه همان فردی است که مدیریت صندوق فوتبالی و جت‌های جنگی را برعهده دارد. حالا دیدن افرادی که مدعی هستند جام‌های چلسی به خون شهروندان کی‌یف و ماریوپول آلوده است و بررسی سایت‌های ورزشی و شکاف قابل توجه بین این دو مورد بسیار عجیب است.

 

در زمان انتقال نیوکاسل به گروه سرمایه‌گذاری سعودی، اعتراض‌هایی به نقض حقوق بشر در عربستان شد اما کمتر نامی از جنگ یمن برده شد.

 

در اینجا به گناه و فضاحت چلسی می‌پردازیم. و درست زیر آن خبری از نیوکاسل و کار فوق العاده‌ای است که ادی هاو انجام می‌دهد (واقعا هم همینطور است) و هزینه هوشمندانه و کاملا ستودنی‌ای به ارزش 80 میلیون پوند که از سوی این باشگاه در پنجره نقل و انتقالات زمستانی صورت گرفته است.

مسئله این است که پاسخ سوال و اتهامی را با اتهام متقابل و سفسطه بدهیم. این به معنای واقعی کلمه یکی است. مالک باشگاه فوتبال + جنگ خونین = ناخوشایند. این معادله‌ای یکسان است. حدود 10 هزار کودک در یمن کشته یا مجروح شده‌اند. هیچکس در دنیای فوتبال نباید کمی هم به این موضوع اهمیت بدهد؟ آلن؟ آیا ویدیوی دیگری هم وجود دارد؟

دو نکته است که در این مورد می‌توان به آنها اشاره کرد. اول این که این شرایط بسیار سخت و پیچیده است. این گناه هواداران این باشگاه که از آنها خواسته شده این روند را بررسی کرده و به مسائلی نگاه کنند که ابعاد بسیاری دارد نیست؛ کسانی که واقعا به خاطر کمی خوشحالی و لذت بردن از این ارتباط به اینجا آمده‌اند. این شرایط به همه ما تحمیل شده است. چطور آن را حل می‌کنیم؟

شاید کمی شفافیت به حل این موضوع کمک کند. اینجا به نکته دوم می‌رسیم. واقعیت بسیار ساده است. ما درباره تحریم دولت سعودی صحبت نمی‌کنیم یا به هر دلیلی تصاویری از جنگ یمن را به صورت روزانه برابر خودمان نمی‌بینیم. سعودی دوست و متحد است. در حالی که روسیه دشمن است.

به عقب برگردیم، آبراموویچ در فهرست تحریم قرار گرفت چون دولت انگلیس تردید دارد که او :فولادی را برای ارتش روسیه تهیه کرده که ممکن است در تولید تانک مورد استفاده قرار گرفته باشد”. بیایید این مورد را هم باز کنیم. بودجه نیوکاسل از صندوقی تامین می‌شود که نه به صورت بالقوه، بلکه به معنای واقعی کلمه تانک‌هایی را برای کشتن افراد ارسال می‌کند. اما در این مورد تهیه مواد لازم برعهده بریتانیا است.

دولت انگلیس تا به امروز نزدیک به 10 میلیارد پوند جنگنده تایفون و تورنادو، بمب‌های پیووی و موشک‌های بریمستون و استورم شَدو در اختیار سعودی قرار داده است. از دورتر به این قضیه نگاه کنید تا تصویر دنیایی را بینید که در آن پوتین درخواست تحریم بریتانیا را دارد و به آبراموویچ دستور می‌دهد که چلسی را به فروش برساند تا خوشنامی کرملین را حفظ کند.

این دنیایی است که ورزش در آن جای دارد. چیزی که تغییر کرده این است که مرزهایی که ممکن است این شرایط به آنها ختم شود، حالا بسیار مشهود به نظر می‌رسد. اگر تضاد شیرر فقط یک چیز به ما یاد داده باشد این است که شما یا آن را می‌بینید یا کاملا نادیده‌اش می‌گیرید یا شاید هم بهتر است سکوت کنید.

 

عنوان اصلی مقاله: Shouldn’t someone in football also care about the war in Yemen just a little نویسنده: Barney Ronay نشریه / وبسایت: Guardian زمان انتشار: 11 مارس 2022
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *