چرا لیگ برتر اجازه فروش نیوکاسل به عربستانیها را صادر کرد؟
هفتیک- شش ماه قبل بود که لیگ برتر یک مشاوره کارشناسی دریافت کرد مبنی بر اینکه عملا غیرممکن است که این سازمان بتواند هرگونه مشاوره حقوقی مستقلی از داخل حکومت پادشاهی عربستان دریافت کند که نشان بدهد هزینه سرمایهگذاری عمومی (PIF) مستقل و جدا از حکومت است.
به همین دلیل بود که بعضی از کسانی که از آنها خواسته شده بود تحلیل خود را در این زمینه ارائه دهند از بیانیه منتشر شده در روز پنجشنبه آشفته یا عصبانی شدند. بیانیهای که در آن آمده بود که خانواده سلطنتی تضمین قانونی داده هیچ کنترلی روی باشگاه فوتبال نیوکاسل یونایتد نداشته باشد.
یک مثال از سوی بنیاد حقوق بشر فراسکوئر (FairSquare) در ماه می امسال و نامهای بود که از سوی جیمز لینچ، مدیر این سازمان، نوشته شد که پیش از این به عنوان دیپلمات بریتانیایی در خاورمیانه کار کرده بود.
در این نامه آمده:” از نظر من لیگ برتر به سختی میتواند کارشناس حقوقی مستقلی در عربستان در هر زمینهای پیدا کند که چالش یا مقابلهای با منافع محمد بن سلمان داشته باشد. هر وکیلی که به نمایندگی از طرف دیگر در پروندهای حضور داشته باشد که با منافع بن سلمان همخوانی ندارد، بدون شک با عواقب دشواری روبرو خواهد شد.”
این نامه نشانگر وضعیت خفقان موجود در عربستان سعودی است. در گزارش دیگری که به دست لیگ برتر رسید، ادعا شده بود که عربستان سعودی ذینفع اصلی صندوق سرمایهگذاری عمومی است. سوال اصلی درباره انتقال مالکیت نیوکاسل این است که چنین اتفاقی چطور از آگاهی درباره این شرایط که به تحریم این معامله منجر شد، به جایی رسیده که علیرغم تاکید هر کارشناسی در کشور، این باشگاه حالا در اختیار یکی از مورد انتقادترین کشورهای جهان است. چه چیزی تغییر کرده است؟ چطور چنین تغییراتی در عرض 24 ساعت رخ داد؟
منابع بسیاری که درباره این شرایط اطلاعاتی دارند، میگویند که این تغییرات در عرض یک روز رخ نداده است. آنها مدعی هستند که این اتفاق پس از ماهها مذاکره و بهبود روابط بین قطر و عربستان سعودی عملی شد. همین موضوع موارد بسیاری را درباره شرایط این بازی مدرن مشخص میکند.
پیشرفت غیرمنتظره در زمینه به نمایش درآمدن شبکه بیاین اسپورت قطر در عربستان در واقع نتیجه همین موضوع است؛ به جای این که نشانهای از تغییر ناگهانی در مورد انتقال مالکیت باشد. اعلام این موضوع از سوی این شرکت پخشکننده دیدارهای لیگ باعث شگفتی تعدادی از حاضران در لیگ برتر شد.
بعضی از منابع رده بالا این سوال را مطرح میکنند که اگر مشکل به دلیل دزدی تصاویر مربوط به هر بازی و پخش غیرقانونی آنها نبود، پس چرا لیگ برتر سعی کرد از دولت عربستان شکایت کند. آنها از تلاشی شکایت دارند که داستان را عوض کرد. لیگ برتر مدعی است که همه چیز از طریق قانونی و با مذاکره حل شده است.
در تلاشهای اولیه برای خرید نیوکاسل هرگز “فرم چهارم” آزمون مالکان و مدیران انجام نشده بود.
بعضی از منابع باور دارند که دلیل این اتفاق این است که فرمهای مربوط به این آزمون باید از سوی دولتی به امضا میرسید که ابهاماتی به دلیل قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار عربستانی، و چندین آزار حقوق بشری در پروندهاش وجود داشت. یکی از این اشخاص مدعی شد:” شاید محمد بن سلمان اولین کسی بود که در این آزمون رد میشد.”
عدم ثبت این فرم در نهایت به این معنا بود که لیگ برتر برای مدتی طولانی هیچ تصمیم واقعیای اتخاد نکرد. یکی از منابع مطلع از این روند میگوید:” نکته اساسی در این مورد کنترل روی باشگاه بود.”
در آن زمان لیگ برتر پیشنهاد داد که هیئت داوری این مشکل را حل کند که پیشنهادش رد شد؛ و این کنسرسیوم موقتا کنار کشید.
افراد حاضر در لیگ برتر درباره “یکی از پیچیدهترین انتقال مالکیتها” در تاریخ این رقابت صحبت میکنند. این انتقال تا حد زیادی به دلیل روند قانونی و تلاشها برای درک قانون عربستان کند پیش رفت. این ادعا مطرح است که هر نامه یا گزارشی به عنوان بخش قابل توجهی از راستیآزمایی مورد بررسی قرار گرفت.
همه این موارد زمانی تغییر کرد که صندوق سرمایهگذاری عمومی، آزمون مدیران و مالکان را در چند ماه قبل انجام داد. به همین دلیل است که جمله “تضمین قانونی” از اهمیت زیادی برخوردار است و نقشی کلیدی در این میان ایفا میکند. این باور وجود دارد که این جمله یعنی صندوق سرمایهگذاری عمومی سازمانی جدای از عربستان سعودی است و هیچ دخالتی صورت نمیگیرد. لیگ برتر با نحوه ارائه و معرفی این ساختارها مشکلی ندارد.
به همین دلیل است که بسیاری از کارشناسان مات و مبهوت هستند. آنها میگویند تنها نکتهای که باید درباره قانون عربستان درک شود این است که این یک حکومت سلطنتی مطلق است و هر حرفی که محمد بن سلمان بزند انجام میشود.
نیک مکگیهان از فِراسکوئر به ایندیپندنت میگوید:” اگر آنها با یک کارشناس عربستانی حرف زده بودند، متوجه میشدند که صندوق سرمایهگذاری عمومی همان دولت عربستان سعودی است و این تضمینهای قانونی هیچ معنایی ندارد.”
حتی این بحث هم وجود دارد که صندوق سرمایهگذاری عمومی یکی از مهمترین دستگاههای عربستان سعودی مدرن است چون مسئولیت مهمی در پروژههای بزرگ محمد بن سلمان ایفا میکند. این سازمان در واقع در مرکز برنامههای آینده این پروژه است که شامل ایجاد تنوع در درآمد و- افزودن- “ورزششویی” است.
این موضوع باعث میشود که قبول این تضمینها سختتر شود چرا که نیاز نیست که محمد بن سلمان زیاد حرف بزند. قدرت او همه چیز را تعیین میکند. این ساختار دولت یعنی افراد گاهی به شکلی رفتار میکنند که بتوانند درخواستهای او را برآورده کنند. همین شرایط تردید قابل توجهی را درباره این موضوع به وجود میآورد که لیگ برتر بتواند تاثیرگذاری دولت عربستان را تشخیص داده و جریمههایی را به دلیل نقض قانون برای مالکان نیوکاسل یونایتد درنظر بگیرد. در چنین موردی، مدیران باید برکنار شوند.
این اتفاق مشخصا این سوال را به دنبال دارد که چرا معیارها به حال خود رها شدند و چرا از این اتفاق ممانعتی به عمل نیامد؟ چرا نمیشود از فروش باشگاهها به خاندانهای سلطنتی ثروتمند یا دولتها جلوگیری کرد؟
لیگ برتر ادعا میکند که آزمون مالکان و مدیران به طور مداوم مورد بازنگری قرار میگیرد و از هم پاشیدگی مالی پورتسموث آخرین مورد مهمی بود که باعث ایجاد تغییرات قابل توجه شد. یک مسئله در حال حاضر این است که قوانین نمیتوانند در میانه انتقال مالکیت تغییر کنند.
گروههای حقوق بشری مانند سازمان عفو بینالملل تاکید دارند که از مدتها قبل درباره این موضوع به مقامات فوتبال هشدار داده بودند. مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که چنین اتفاقی پیش از این چندان رخ نداده که نحوه برخورد با آن برای همه مشخص باشد.
دولتهای زیادی نیستند که به دنبال خرید باشگاههای فوتبال باشند. عربستان سعودی برای مدتهای طولانی به عنوان یکی از قدرتهایی دیده میشد که به دنبال “ورزششویی” بود اما باشگاهی در اختیار نداشت. آنها حالا یکی از بزرگترین نامهای فوتبال انگلیس را دارند.
یکی از منابع مطلع از این برنامهها میگوید که هزینهای مشابه با چلسی 2003 یا منچسترسیتی 2009 در پیش نخواهد بود؛ بلکه برنامه آنها سرمایهگذاری عاقلانه و محتاطانه است. هدف آنها همچنان این است که نیوکاسل را به مرکز پروژه جهانیسازی عربستان سعودی تبدیل کنند.
بعضی از نزدیکان به این شرایط باور دارند که این خاندان سلطنتی در تعقیب این پروژه و انجام چنین کارهایی بسیار بیبرنامهتر از به طور مثال ابوظبی است. این امری است که باید در آینده درباره آن نظر داد. در حال حاضر فقط سوالهای بزرگ است که به جا مانده است.
آیا لیگ برتر نگران این موضوع نیست که انتقال مالکیت یکی از اعضایش به یکی از موردانتقادترین دولتهای دنیا چه آسیبی به وجهه بینالمللیاش میزند؟ با توجه به سابقه بد دولت عربستان در زمینه حقوق زنان و چندین مورد نقض حقوق بشر، چنین اتفاقی چه تاثیری روی کمپینهای برابریخواهانه لیگ برتر خواهد داشت؟
لیگ برتر پاسخ مشابهی را برای تمامی این سوالات تکرار میکند: این که “تضمین قانونی” داده شده که صندوق سرمایهگذاری عمومی سازمانی مجزا از دولت عربستان سعودی است.
کارشناسان در این زمینه میگویند که این فقط یک رویاست چرا که این سازمان در واقع صندوق سرمایهگذاری خاندان سلطنتی حاکم بر این کشور است. در فاصله چند ماه پس از سوپرلیگ، این جایی است که فوتبال مدرن در آن قرار گرفته است.
علیرغم سوالات بسیاری که درباره حقوق بشر وجود دارد، هواداران خوشحال نیوکاسل در حال جشن گرفتن این انتقال مالکیت هستند. منتقدان عربستان سعودی میگویند که آسیبی که به فوتبال وارد میشود در برابر آسیبی که بسیاری از قربانیان این دولت در جهان واقعی با آن روبرو شدهاند، بسیار ناچیز است.
اما اینجا دنیایی است که صندوق سرمایهگذاری خاندان سلطنتی حاکم بر یک کشور ظاهرا از دولت آن مجزا است.