60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ اندی کول (22)
هفتیک- اولدترافورد به خوبی اندی کول را به خاطر دارد. او پس از نقش مهمی که در فتح سه گانه 1999 ایفا کرد به عنوان سفیر باشگاه با جایگاهی افسانهای انتخاب شد. دستیابی به چنین جایگاهی پس از دو فصل و نیم ابتدایی حضور او در اولدترفورد غیرقابل تصور بود.
کول با انتقال از نیوکاسل یونایتد به منچستریونایتد در ژانویه 1995 با مبلغ شش میلیون پوند ( به علاوه کیث گیلسپی) به گرانقیمتترین فوتبالیست در فوتبال انگلیس تبدیل شد اما چهار فصل طول کشید تا تحت هدایت سر الکس فرگوسن واقعا بدرخشد. خریدهای تراز اول معمولا این همه مدت زمان برای اثبات خود نیاز ندارند.
او تا فصل 98-1997 نتوانست بیش از 20 گل در یک فصل برای یونایتد به ثمر برساند. او در نیمفصل اول حضورش 12 گل زد (شامل پنج گل برابر ایپسویچ تاون- از اینجا تماشا کنید)، 13 گل در فصل دوم و هفت گل نیز در فصل سوم به ثمر رساند. مصدومیتها بیتاثیر نبودند اما هواداران یونایتد منتظر نمایشی قانع کننده پس از تماشای جدایی مهاجمان افسانهای چون مارک هیوز و اریک کانتونا بودند.
اتلتیک از این ستاره سابق که حالا 48 ساله است، میپرسد: آیا این احساس را داشتی که وقتی 12 یا 13 گل میزنی، نمیتوانی شایستگیات برای حضور در منچستریونایتد را ثابت کنی؟
او میگوید:” تمام طول روز، 100 درصد. و من به آن عادت نکرده و پشت مصدومیتها نیز پنهان نشدم. دوازده گل در فوتبال امروز به اندازه کافی خوب است اما برای من به اندازه کافی خوب نبود و وقتی به این تیم پیوستم، دقیقا میدانستم که چه انتظاراتی از من وجود دارد. برایان کید، کمک مربی، گفت: تبریک بابت 41 گل فصل گذشته (در نیوکاسل). این تعداد گل در اینجا کافی نیست. منظور او این بود که من باید به عنوان بازیکن یونایتد کاری بیشتر از گلزنی صرف انجام دهم، منظورش این بود که تیم همه چیز است.”
پس چرا بازیکنی که در بریستول سیتی و نیوکاسل یونایتد ماشین گلزنی بود، در منچستر به مشکل خورد؟
او اظهار داشت:” من بیش از حد فکر میکردم. پیش از آن اینطور نبودم. قبلا اجازه میدادم بازیام جریان داشته باشد. رقم قرارداد نیز بار سنگینی روی دوشم بود. و آزار رسانهها به انتقامی علیه من در آن زمان تبدیل شده بود. بعضی از آزارها بیش از حد پیش رفتند. چیزی که من را عصبانی میکرد این بود که من و ساتی (کریس ساتن) با قیمتی مشابه منتقل شده بودیم و هیچکدام از این انتقادها متوجه او نبود. و اصلا نمیخواهم درباره افرادی بگویم که فکر میکنند چون شما پول زیادی دریافت میکنید، پس مشکلی ندارید. پول مشکلات را از بین نمیبرد.”
یونایتد در روز آخر فصل 95- 1994 برابر وستهام به میدان رفت. یک پیروزی به معنای کسب سومین قهرمانی متوالی بود. یونایتد 1- 1 مساوی کرد و لودک میکلوسکو ضربات این تیم را یکی پس از دیگری مهار کرد که بسیاری از آنها توسط کول زده شد. این مهاجم تمامی آنها را به خاطر دارد.
کول میگوید:” او آن روز باورنکردنی بود- من به تیر زدم اما نتوانستیم به گل پیروزی دست پیدا کنیم. مردمی که میگفتند من خریده شدم تا قهرمانی لیگ را به ارمغان بیاورم. حالا میگفتند که من باعث از دست رفتن جام برای یونایتد شدم. این موضوع بسیار من را آزردهخاطر کرد.
روزنامههایی که از من انتقاد میکردند را نمیخریدم اما همیشه این صحبتها به گوشم میرسید. هم تیمیها آنها را میخواندند و از بعضی آزارهای ناراحتکننده علیه من عصبانی میشدند-از سوی افرادی که اصلا نمیدانستند سرمربی چه وظایفی را بر عهده من گذاشته است. از حجم انتقادات علیه خودم نابود شده بودم چون اینطور القا میشد که به یونایتد متعهد نیستم و احساس میکردم باعث سرافکندگی افراد زیادی شدم اما در بخشهای دیگر زندگیام هم تحت فشار بودم.
پسرم (دوانته که حالا 25 سال دارد و آخرین بار برای دانکستر روورز بازی کرد) یک هفته قبل در همان ماه به دنیا آمده بود و من تولدش را از دست دادم. در لحظه تولد آنجا نبودم اما یک هفته در بیمارستان حضور داشتم. همسرم میگفت باورم نمیشود فوتبال را به تولد اولین فرزندت ترجیح دادی اما من تمام هفته در بیمارستان بودم. به محض خروجم از بیمارستان پسرم به دنیا آمد. من در دنیایی حضور داشتم که از دست دادن بازی را ناپسند میدانست. اما سر کار میرفتم تا شرایط خوبی برای خانوادهام فراهم کنم. و میخواستم عملکرد خوبی برای سرمربی، هم تیمیها و هواداران داشته باشم.”
آیا فرگوسن چیزی درباره عدم گلزنی به او گفت؟
” نه. اما درباره منتقدان میگفت که آنها حتی اگر تلاش کنند هم نمیدانند چطور فوتبال بازی کنند و این باعث خنده من شد. فقط میخواستم خبرنگاران را به سخره بگیرم. جوان بودم. نمیتوانستم جلوی آزرده شدنم را بگیرم. در سنین بالاتر برایم اهمیتی نداشت اما در جوانی باعث ناراحتی بود. ما برنده دوگانه شدیم (در فصل 96- 1995) اما من فصل چندان خوبی نداشتم. اعتراضاتی از سوی هواداران میشنیدم. آنها از شما قطع امید میکنند- من این را احساس کردم.”
شرایط پیش از بهتر شدن، بدتر شد چرا که کول در بیشتر دوران فصل 97- 1996 به دلیل شکستگی پا از میادین دور بود. او در 14 بازی در ترکیب اصلی قرار داشت و هفت گل زد:” وقتی مصدومیتم به پایان رسید با خودم فکر کردم اگر نتوانم برگردم و دوباره شروع به گلزنی کنم، زمان زیادی بازیکن یونایتد نخواهم ماند. این زمانی بود که به چیزی تبدیل شدم که در جوانی بودم- به شکل مضحکی مصمم.
میزان مصمم بودن من وحشتناک بود. هیچ چیزی نمیتوانست تمرکزم را برهم بزند. دوستانی از دوران کودکی کنارم بودند اما وقتی گاهی در روز بازی با من همراه میشدند، حتی با آنها حرف نمیزدم. هیچکس نمیتوانست ذهنیتم را تغییر دهد. نه روی (کین، کاپیتان تیم) و نه سرمربی. این من بودم که از شنیدن تمام اعتراضات مسخره خسته شده بودم، از این که مردم طوری درباره من حرف بزنند که انگار نمیتوانم فوتبال بازی کنم، خسته شده بودم.
این پیش از حضور یورکی بود. در تابستان 1998 میدانستم که دوایت میآید. ما برای پیشفصل به دانمارک رفتیم و من میدانستم که سرمربی تلاش کرد پاتریک کلایورت را جذب کند. من بازیکنی بودم که به فروش میرسید. اما پاتریک به بارسا رفت و من ماندم.”
اریک کانتونا یک سال قبل به شکلی ناگهانی جدا شده بود. کول میگوید:” من همیشه با یا بدون اریک فرصتی در یونایتد داشتم. اگر خوب بازی میکردم پس در تیم بودم.” دوایت یورک در آگوست 1998 از استون ویلا به این تیم پیوست. یونایتد چهار مهاجم داشت: کول، تدی شرینگام، اوله گونار سولسشر و یورک.
کول که پیش از پیوستن به آرسنال و سپس بریستول سیتی در ناتینگهام رشد کرده بود، میگوید:” قرار نبود در کنار یورک بازی کنم. ما تقریبا از هر جهت مخالف هم بودیم. اگر او شرق بود، من غرب بودم. ما نباید در کنار هم پیش میرفتیم اما این اتفاق رخ داد. مردم به من نگاه میکردند و میگفتند حرف نمیزنم و بدبخت هستم. نه، آنها من را نمیشناختند. من حریم خودم را دارم و خجالتی هستم. کار سختی انجام نمیدادم اما با رسانهها بازی روانی میکردم.”
چطور؟ ” آنها را کاملا آزار میدادم. در میکسد زون توقف نمیکردم. اهمیتی به خبرنگاران نمیدادم. باید با رسانهها حرف میزدیم اما من پنهان میشدم تا مجبور به انجام این کار نباشم. اگر لازم بود در صندوق عقب ماشین پنهان میشدم تا زمین تمرین را ترک کنم. آنها در ذهن من افرادی بودند که سلاخیام کرده بودند. این موضوع فقط روی من تاثیر نگذاشته بود؛ بلکه خانوادهام را آزرده بود. خواهرانم پس از این که چیزهای منفی دربارهام میخواندند، تماس میگرفتند تا ببینند حالم خوب است یا خیر. من شش خواهر دارم. این یعنی تماسهای زیادی با من گرفته میشد.”
شروع فصل سه گانه برای کول ناخوشایند به نظر میرسید:” ترسم زمانی اوج گرفت که زیاد نیمکتنشین بودم و بعضی دیدارهای بزرگ را از دست دادم. در اکتبر در دیدار برابر ساوتهمپتون به میدان رفتم و با گلزنی من، دوایت و یوردی کرویف 0- 3 پیروز شدیم. این فقط دومین همکاری من و دوایت در زمین بود و سرمربی متوجه چیزی شد.”
همینطور بود. فرگوسن گفت:” من تا به حال فرصت هم بازی شدن با دوایت را به همه مهاجمان دادهام. او در کنار تمام آنها خوب بازی کرده است. بازیکنان خوب میتوانند با هرکسی بازی کنند و دوایت ابعاد متفاوتی در بازی خود دارد. من باید بگویم که حضور اندی کول در کنار او را دوست داشتم و این ترکیبی است که دنبال خواهم کرد. به نظر میرسد که آنها دوستیای را شکل داده و به درکی متقابل دست پیدا کردهاند.”
این همکاری موفقیت آمیز میشد. کول مهاجم کناریاش را دوست داشت:” یورکی و من کاملا متفاوت بودیم. دوایت اینطور بود که من را ببین، برای منچستریونایتد بازی میکنم. زن و ماشین خوبی دارم. من برعکس او بودم. یک سال پورشه خریدم و چنان خجالتی بودم که نتوانستم آن را برانم. دو ماه طول کشید تا با آن به تمرینات بیایم. یورکی چنین نگرانیهایی نداشت.”
یونایتد در مرحله گروهی لیگ قهرمانان فصل 99- 1998 برابر بارسلونا قرار گرفت. کاتالانها مدعی قهرمانی بودند و برگزاری دیدار فینال در نوکمپ، ورزشگاه خانگی آنها، انگیزه مضاعفی بود- در جشن صد سالگی باشگاه. ژاوی اولین حضورش در اروپا را در اولدترافورد ثبت کرد و دو تیم در دیداری به یاد ماندنی به تساوی 3-3 رسیدند. کول میگوید:” روی نیمکت بودم و آرزو میکردم در زمین حاضر باشم. بارسا فوتبالی مهیج بر اساس پاسکاری ارائه میکرد. دو گل آنها بسیار جذاب بود اما یونایتد هر بار جبران کرد و دیداری پایاپای بود.”
دیدار برگشت در نوکمپ در اواخر نووامبر برگزار شد. در این بین یونایتد سایر دیدارهایش در مرحله گروهی که دو تیم از آن صعود میکردند را با تساوی 2- 2 برابر بایرنمونیخ و پیروزی تحقیرآمیز 2- 6 برابر بروندبی در خانه حریف و 0- 5 در خانه خودش به پایان رسانده بود. در زمان برگزاری دیدار در نوکمپ، بارسلونا باید پیروز میدان میشد تا در رقابتها باقی میماند.
فرگوسن گفت:” من شکست 0- 4 در نوکمپ در سال 1994 را به خاطر داشتم و مطمئن بودم این بار چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. قابل درک بود که برای شکست نخوردن به اسپانیا برویم. اما من همیشه این رویای فوق العاده داشتن تیمی را در سر میپروراندم که برای حمله و شکست دادن آنها آماده باشد.”
وقتی بازیکنان شروع به گرم کردن در ورزشگاه 114 هزار نفره آن زمان کردند، کول به پرچم کرنر گوشه که هواداران تیم مهمان در آن حضور داشتند اشاره کرد و گفت:” اگر من گل بزنم به سمت آن گوشه میدوم.”
یونایتدِ انتقامجو بازی را هجومی آغاز کرد اما پس از یک دقیقه عقب افتاد. یورک پس از 25 دقیقه بازی را روی کار ترکیبی درخشانی با کول به تساوی کشاند؛ و سپس خود کول در دقیقه 53 یونایتد را پیش انداخت. کول به سمت آن گوشه دوید که گروهی از هواداران یونایتد در آن نشسته و با خوشحالی به سوی پرچم کرنر هجوم آوردند. ریوالدو بازی را برای بارسا مساوی کرد اما یورک بار دیگر گل زد (از اینجا تماشا کنید).
هیو مک ایلوانی، خبرنگار مورد معروف اسکاتلندی، که در کتاب زندگینامه فرگوسن به نام Managing My Life با او همکاری کرده در جایگاه خبرنگاران فریاد میزد:” عالی، عالی، عالی”.
ریوالدو و لوییس فیگو، دو نفر از بهترین بازیکنان جهان، در تلاشی ناامیدانه به سوی دروازه یونایتد حمله میبردند تا در رقابت باقی بمانند. بازیکن برزیلی گل تساوی را زد تا بازی 3- 3 شود و در وقتهای تلف شده به تیر دروازه کوبید. بارسا حذف شد. یونایتد و بایرن صعود کردند. فرگوسن گفت:” ما 9 موقعیت صددرصد گلزنی و بارسلونا 11 یا 12 موقعیت داشت.”
اینترمیلان در یک چهارمنهایی از سر راه برداشته شد، کول و یورک دو گل یونایتد در دیدار رفت در اولدترافورد را به ثمر رساندند. فرگی گفت:” حالا بوی قهرمانی اروپا به مشامم میرسد. ما شانس زیادی برای رسیدن به جام داریم. تمرکز ما بینظیر است.”
کول 21 سال پس از آن اتفاق میگوید:” همه چیز بسیار روان و خوب بود. دیدارها، بالا بودن اعتماد به نفس، تیمی که خوب بازی میکرد و من احساس سرزندهبودن داشتم. هر هفته به مردم ثابت میکردم که در اشتباه بودند. اما اول نیاز داشتم خودم را به خودم ثابت کنم.”
کول در دیدار برگشت نیمهنهایی گلزنی کرد و یونایتد از شکست 0- 2 برابر یوونتوس به پیروزی 2- 3 رسید و به اولین فینال جام باشگاههای اروپا پس از سال 1968 قدم گذاشت. کول میگوید:” ما در مرحله گروهی برابر بایرن خوب بازی کرده بودیم و اعتماد به نفس داشتیم. اما این اتفاق در فینال تکرار نشد. من از عملکردم بسیار ناراضی بودم. در تمام طول فصل در این مسابقات خوب بازی کردم، من و یورکی که در آن فصل 53 گل در مجموع زده بودیم. ما بهترین تیم این رقابتها بودیم اما نه در نوکمپ.”
کول در دقیقه 81 جای خودش را به سولسشر داد. “بدون شک اوله و تدی کار را برای ما درآوردند. ما باید یک سال بعد هم قهرمان میشدیم اما ردوندو با مهارتی باورنکردنی (برای رئال مادرید) باعث شکست ما شد. من هنوز 20 سال بعد از یادآوری آن ناراحت میشوم. در آن روز نزدیک بود گریه کنم. و آن شکست در نیمه نهایی 1997 برابر دورتموند. ما قطعا بهتر از آنها بودیم و باختیم. ما باید بیشتر از یک بار قهرمان جام باشگاههای اروپا میشدیم. تیمی عالی داشتیم و هیچکس نمیخواست مقابل ما بازی کند.”
کول در فصل 2000-1999 بار دیگر با 19 گل در 28 بازی لیگ، بهترین گلزن یونایتد شد. او تک گل نبرد صدر جدول برابر لیدز در فوریه را به ثمر رساند و صدمین گلش با پیراهن یونایتد را نیز در بهار زد و بلافاصله دچار مصدومیتی شد که مانع از حضور او در یورو 2000 شد. مصدومیتها در فصل 01- 2000 همچنان ادامه داشتند. او با ناراحتی میگوید:” من شانس خوبی در این زمینه نداشتم. در پیش فصل به برونشیت دچار شدم و سال بعد ذات الریه کردم. سرمربی بسیار نگران بود اما من جان سالم به در بردم.”
یونایتد در سال 2001 با رود فن نیستلروی قرارداد بست. او مهاجم جدیدی بود که کول را به نیمکت فرستاد. کول اظهار داشت:” سیستم به 1-5- 4 تغییر پیدا کرد و رود به عنوان تک مهاجم به میدان میرفت. سرمربی مدام میگفت نگران نباش، وقت بازی پیدا میکنی. اما این اتفاق رخ نداد.
یک روز در دفتر سرمربی را زدم. من همیشه رابطه خیلی خوبی با او داشتم و او در این جلسه عالی بود. به شدت خواهان بازی در جام جهانی 2002 بودم اما برای این اتفاق نیاز به حضور هر هفته در زمین داشتم. سی ساله بودم و هنوز زمان زیادی از فوتبالم مانده بود. به او گفتم نمیخواهم روی نیمکت بنشینم. نمیخواهم فقط دستمزد دریافت کنم. میخواستم هواداران بگویند برای دستمزدم تلاش زیادی میکنم و شایسته دریافت آن هستم.
بازیکنانی هستند که از دریافت دستمزد و اتمام قراردادشان خوشحال میشوند. من یکی از آنها نیستم. میخواستم همیشه در یونایتد بمانم. آخرین قراردادی که امضا کردم، گواه این ماجراست اما شرایط اینطور پیش نرفت. کینی به من گفت که نباید بروم و اگر این کار را بکنم تا پایان عمرم حسرت خواهم خورد. حق با او بود اما من در آن زمان گوش ندادم.
سرمربی به من گفت که خواهان جدایی من نیست. او همچنین گفت که میتوانم تا هر زمان بخواهم در تیم بمانم اما من طوری بزرگ شده بودم که دستمزد کاری که انجام میدهم را بگیرم. والدینم به همین شکل توانستند زندگی موفقی در انگلیس پس از مهاجرت از کاراییب داشته باشند.
پدرم اول به لندن، سپس بیرمنگام و نهایتا ناتینگام رفت. او معدنچی بود اما در کینگستون جاماییکا روی زمینهای نیشکر کار میکرد. من آنجا بودم و کشوری دوستداشتنی بود که میتوانست بسیار بهتر باشد. شاید جاماییکا خیلی زود به استقلال رسید.
پدرم در زمان اعتصاب معدنچیان در دهه 1980 کار میکرد. دوران سختی در ناتینگام بود. اگر در زمان اعتصاب، سرکار میرفت، خائن خطاب میشد. او این کار را نکرد. پدرم از خانوادهاش محافظت کرد. برادرم هم معدنچی شد. او میخواست وارد ارتش بریتانیا شود اما پدرم اجازه نداد. او عصبانی شد و به برادرم گفت که به جای آن شغلی به عنوان معدنچی برایش فراهم میکند.
به یاد دارم که برادرم به خانه میآمد و میگفت: من هرگز در زمان اعتصاب کار نخواهم کرد. پدرم مرد ساکتی بود و هرگز چیزی درباره اعتصاب نگفت و هنوز هم نگفته است. او با مسائل زیادی روبرو شد و دم نزد. مادرم زن بانشاطی بود و افکارش را به زبان میآورد. آنها بسیار متفاوت بودند و هنوز در ناتینگام با یکدیگر هستند.”
فرگوسن میخواست بیشترین اطلاعات ممکن را از بازیکنانش داشته باشد و از نحوه بزرگ شدن کول خبر داشت. « او گفت من میدانم تو چه آدمی هستی، درک میکنم از کجا آمدی و به تو اجازه جدایی میدهم. در آینده متوجه شدم که باید بر غرورم غلبه میکردم.”
کول در دسامبر 2001 با قراردادی به ارزش 8 میلیون پوند به بلکبرن راورز پیوست. او در فاصله دو ماه قهرمان جام اتحادیه شد و گل پیروزی بخش تیمش برابر تاتنهامی را به ثمر رساند که هدایت آن بر عهده گلن هادل بود؛ مربی که در زمان حضورش روی نیمکت تیم ملی انگلیس بارها حاضر به دعوت این بازیکن نشده بود. او در آن فصل در 20 بازی 13 گل زد و یک سال بعد همکاری درخشانش با دوایت یورک را بار دیگر شکل داد.
پس از به ثمر رساندن 289 گل در 646 بازی به عنوان بازیکن حرفهای، اندرو ( برخلاف باور عموم برای او اهمیتی ندارد که “اندرو” یا “اندی” خطاب شود) کول در نوامبر 2008 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. تعداد 121 گل زده او با پیراهن یونایتد باعث شد که بین سولسشر (127) و کریستیانو رونالدو (118) در جدول برترین گلزنان تاریخ این باشگاه قرار بگیرد. هیچکدام از گلهای او از روی نقطه پنالتی به ثمر نرسیدند. پیش از ظهور رونی، تنها آلن شیرر بیشتر از 187 گل کول در لیگ برتر را به ثمر رسانده بود. هرچند شیرر فاتح جام باشگاههای اروپا یا پنج قهرمانی لیگ نشده بود.
کول از آن زمان اتفاقات بسیاری را از سر گذرانده است. طلاق، مشکلات جسمی جدی، افسردگی. او در حالی که لبخند میزند و به ایستگاه قطاری در شمال لندن اشاره میکند، به اتلتیک میگوید:” اما من میتوانم در سال 2020 اینجا بنشینم و بگویم که یکی از بهترین مهاجمان نسل خودم بودم.”