60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ ویرژیل فندایک (39)
هفتیک- قصه ویرژیل فن دایک در لیگ برتر، قصه پیشرفت، تسلط و آرامش است. او بازیکنی است که با اعتماد به نفس بالایش، خط دفاعی لیورپول را پس از 30 سال در مسیر قهرمانی لیگ برتر سازماندهی کرد و نام خودش را در ذهن بسیاری، به عنوان یکی از بهترین مدافعان جهان ثبت کرده است.
روایتها از او معمولا یکسان است: قدرتمند، مستحکم، سریع و یک رهبر با توانایی ارسال پاسهای بلند. برای یک بار هم که شده، نباید با آمار از این تعریف و تمجیدات دفاع کرد؟
***
بررسی اولین بازی فندایک در لیگ برتر، نگاهی اجمالی خواهد بود به سطحی که او حالا به آن رسیده است. 12 سپتامبر 2015 است و ساوتهمپتون مدافع جدیدی از سلتیک خریده و در پیراهنی که شبیه به یک مایع سبز لزج است، مقابل وست بروم در ورزشگاه هاوتورنز به میدان میرود.
بازی با نتیجه 0-0 به پایان رسید ولی نحوه دفاع کردن او آشنا به نظر میرسید. او تکل نمیزد، هر چند که موقعیت خاصی هم برای تکل زدن پیش نمیآمد و تنها در یک صحنه، توپ را در آرامش از سالومون روندون گرفت و آن را به مارتن استکلنبرگ در درون دروازه رساند. او در هر 4 نبرد هوایی پیروز شد و 14 پاس بلند برای هم تیمیهایش ارسال کرد که ساوتهمپتون پس از تمامی این ارسالها، مالکیت توپ را در اختیار داشت به جز یک پاس. رونالد کومان، سرمربی وقت ساوتهمپتون، عملکرد او را بینقص توصیف کرد.
اما در واقعیت، این بازی مورد پرتی به حساب میآید و وظایف فندایک در ساوتهمپتون، به نسبت وظایفی که او در حال حاضر در لیورپول دارد، متفاوت است. اولین نکته این است که او در ساوتهمپتون، مدافع خشنتری نسبت به امروز بود. البته علت این موضوع، تعدد مربیانی بود که در طی دو سال و نیم حضور او در ساوتهمپتون تحت هدایتشان به میدان رفته بود ولی همچنین نشان میدهد که او تغییرات محسوسی در عملکرد اخیرش داشته است.
برای بررسی این موضوع که آیا عملکرد این بازیکن دچار تغییر شده یا نه، ما میتوانیم تعداد اقدامات دفاعی او به ازای 1000 لمس توپ حریف را ارزیابی کنیم. شاید مقیاس کاملی نباشد ولی معیار خوبی برای مدافعانی است که تیمشان کمتر صاحب توپ است (مثل نیوکاسل) و آنهایی که تیمشان فوتبال مالکانه به نمایش میگذارد (مثل لیورپول). اگر تیم شما کمتر مالک توپ است، فرصت بیشتری برای دفاع کردن دارید و بالعکس.
در مورد فندایک باید گفت که او در ساوتهمپتون، مشخصا مدافعی پیشرونده بود و به آرامی و به وضوح، در لیورپول به مدافعی که عقبتر میایستد و واکنشی بازی میکند، تبدیل شد.
مقایسه آمار فندایک با دیگر مدافعان لیگ برتر نشان میدهد که سبک بازی او نسبت به قبل چقدر عوض شده است. در فصل 16-2015 او در رتبه هفتاد و هفتم صدک تکلزنها بود (یعنی تکلهای او در هنگامیکه حریف مالک توپ بوده از 77 درصد مدافعان لیگ بیشتر بوده است) ولی در فصل 20-2019، او در رده دوم صدک قرار گرفته است. در مورد بازیابی توپها نیز آمار به همین شکل است و او در فصل 16-2015 در رتبه نودم صدک قرار داشته و در فصل 20-2019، به آرامی به رتبه یازدهم سقوط کرده است.
توانایی فوقالعاده بازیخوانی فندایک به او کمک کرده که تصمیم بگیرد آیا نیاز هست که با مهاجم حریف برای بازیابی توپ درگیر شود یا نه. و اگر هم درگیر شود، زمانبندی فوقالعاده او باعث میشود که این درگیری به بهترین شکل به نفع او تمام شود. لیونل مسی احتمالا به بهترین شکل به طور خلاصه توضیح داد که چرا شکست دادن فندایک کار بسیار دشواری است. او در سال 2019 در مصاحبه با مارکا گفت:” فندایک مدافعی است که میداند چطور زمانبندی کند و در موقع مناسب تکل یا تنه بزند.”
تغییر او از مدافع کنشی به واکنشی به این دلیل نبوده که او از لحاظ فیزیکی دچار افت شده- بلکه بخش ذهنی فوتبال او در چند سال اخیر پیشرفت کرده است. در کنار میزان اقدامات دفاعی او که به وضوح کاهش پیدا کرده، محل انجام این اقدامات در زمین نیز دچار تغییر شده است.
در ساوتهمپتون در فصل 16-2015، فندایک مرتبا از خط دفاع جدا میشد و با بازیکنان حریف درگیر میشد یا برای قطع توپ ارسالی، پیش از رسیدن آن به دریافتکننده اقدام میکرد که امروزه چنین عملکردی نیز در بازی او به ندرت دیده میشود. او در سمت چپ و راست خط دفاعی حضور داشت – و با تکلهایش، مساحت بسیاری از زمین را پوشش میداد- ولی بیشتر اقدامات او برای بازپسگیری توپ، در میانه زمین خودی انجام میشد.
این رویکرد او با رویکرد فعلیاش در تضاد است و سبک بازی و تعداد تکلهای او کاهش یافته و معمولا این اقدامات دفاعی در حال حاضر در عمق خط دفاع تیمش اتفاق میافتد. میانگین مساحتی که فندایک در آن اقدامات دفاعی انجام میدهد و در تصویر با نقطه چین نشان داده شده، 20.5 متر از دروازه خودی است که از زمانیکه به لیگ برتر پیوسته، نسبت به دیگر تیمهایش بیشتر در عمق دفاع بازی میکند.
مطمئنا علت این موضوع، ساختاری است که کلوپ برای لیورپول در نظر گرفته و طبق این ساختار، فندایک آخرین بازیکن زمین است و تنها وقتی نیاز باشد، جلوتر میآید.
***
همه معتقدند که شکست دادن بهترین مدافعان تاریخ لیگ برتر کار بسیار دشواری است و علت آن، برتری فیزیکی این مدافعان است. هر چند بخش اعظم هنر دفاع کردن به خاطر غیرقابل اندازهگیری و نامحسوس بودن آن، پنهان است ولی چیزی در دفاع کردن فندایک در مصافهای یک در برابر یک وجود دارد که علت ترس مهاجمان از روبرو شدن با او را توضیح میدهد.
برتری هوایی او و آمار خوب تکلهای صحیحش (انجام تکل صحیح نیازمند این است که زمانبندی دقیقی در مورد موقعیتی که توپ از بازیکن جدا میشود یا موقعیتی که نیاز به خطا کردن است، داشته باشید) هم در این امر بیتاثیر نبوده ولی باز هم تصویر کامل از او را به نمایش نمیگذارد.
همانطور که قبلا توضیح داده شد، آمار نرخی- آماری که از ترکیب دو آمار با یکدیگر به وجود میآید مثل آمار درصد پاسهای صحیح یا برتری در نبردها – اگر به درستی مورد استفاده قرار نگیرد ممکن است تحلیلگر را به اشتباه بیندازد. خوان ایتوربه، مهاجم پاراگوئهای آمار 100 درصد پیروزی در نبردهای هوایی در لیگ برتر دارد (او در سال 2016 برای مدتی در بورنموث بازی کرد، به یاد دارید؟) با این وجود، برتری هوایی احتمالا یکی از مهارتهای کلیدیای نبود که باعث شد او به لیگ برتر برود.
یا در مورد متی لانگاستَف که تنها 17 درصد تکلهایش در لیگ برتر صحیح بوده است هم اوضاع به همین شکل است. آیا او واقعا در مصافهای یک به یک انقدر ضعیف است یا این درصد پایین به خاطر تعدادِ کمِ تکلهایی است که او داشته است؟
خطاهای بزرگی که به خاطر استفاده از نمونههای محدود به وجود میآید باعث میشود که ما متوجه نشویم یک بازیکن در یک وجه خاص از فوتبال، چقدر مهارت دارد اما به کمک محاسبات ریاضی (برآورد تجربی بیز) میتوانیم رتبهبندی پیدا کنیم که آنهایی که آمارشان در انجام کاری مشخص در زمین پایین است به میانگین آن زمینه نزدیک کند، آن توانایی را سطحبندی کرده و بازیکنان با آمار متفاوت را در آن رابطه مقایسه کنند. مهارتهای خاص نیازمند شواهد خاص هستند، در غیر این صورت، شاید به اندازهای که آمار میگوید خوب نباشید.
اما خوشبختانه در مورد فندایک، شواهد به خوبی مشخص هستند و دادههای آماری آن را حمایت میکنند. او فقط خوب نیست بلکه بهترین مدافع چند فصل اخیر لیگ برتر در موقعیتهای یک در برابر یک است.
بازیکنانی که کنار فن دایک نامشان جهت بررسی مطرح میشود، پر مرته ساکر است که برتری بسیار خوبی در هوا داشت و آرون ون بیساکا که بهترین آمار تکل لیگ را دارد ولی هیچکدام عملکرد فوقالعاده مدافع هلندی در ضربات سر و یا روی زمین را ندارند. هر چند که امکان مقایسه این آمار با امثال ریو فردیناند، نمانیا ویدیچ و تونی آدامز وجود ندارد زیرا انجام چنین مقایسهای عادلانه نخواهد بود. فندایک در دورهای از لیگ برتر بازی میکند که هر کدام از بازیکنها مانند یک دونده حرفهای هستند. اینکه در چنین شرایطی او توانسته تسلطش را بر لیگ به رخ بکشد، مطمئنا کیفیتش را اثبات میکند.
این آمار نشان میدهد که فندایک شبیه یک غول است که در خواب فرو رفته است. او یک نیروی گریز از مرکز در خط دفاعی لیورپول است که حملات حریف را تنها به واسطه حضورش در خط دفاع دفع میکند. اگر لازم باشد با مهاجم حریف به صورت مستقیم رو در رو شود، به احتمال خیلی زیاد از این نبرد پیروز بیرون میآید.
***
همانطور که قبلا گفته شد، بیشتر تعریفها از فندایک برای قدرت فیزیکی او است ولی تمرکز بیش از حد روی سرعت و قدرت بالای او باعث میشود که ما از دیگر وجوه فوقالعاده فوتبال او غافل شویم؛ وجوهی که او زمان زیادی را در زمین صرف آنها میکند. در بررسی این وجوه، همیشه باید از آمار فیزیکی بازیکنان دوری کرد ولی به کمک سایت “اسپورت لاجیک”، میتوانیم آمار جالبی از عملکرد فن دایک استخراج کنیم.
در ابتدا باید بگوییم که او یک رهبر است، دائم با هم تیمیهایش صحبت میکند و با آگاهی کامل از اتفاقاتی که در زمین رخ میدهد تیم را از دفاع سازماندهی میکند. فندایک میتواند روی این خصوصیات متمرکز بماند زیرا انرژی زیادی صرف دویدن به اطراف زمین نمیکند. در حقیقت، او به نسبت دیگر مدافعان لیگ برتر، زمان بیشتری بیکار بوده و در زمین قدم میزند؛ به صورت میانگین، 65 دقیقه از هر 90 دقیقه را در حال انجام یکی از این دو کار است.
در واقع، بی حرکت بودن او عمدتا به این خاطر است که بیشتر بازی لیورپول در خطوط جلوتر از فندایک انجام میشود ولی همچنین این آمار نشان میدهد که پوششی که او در زمین انجام میدهد، چقدر ارزشمند است. علاوهبر این، فندایک برای سرعت بالایش تنها 90 ثانیه از هر بازی را در حال دویدن با بالاترین سرعت است. آمار او شبیه به بازیکنانی مثل جک اوکانل و فابیان شار است و پایینتر از میانگین لیگ که 100 ثانیه در هر بازی است.
کمتر دویدن و بیشتر قدم زدن، نباید فندایک را به عنوان بازیکنی تنبل نمایش دهد بلکه باید اینطور برداشت کرد که او انرژیاش را به بهترین شکل استفاده میکند. تمرکز و توجه انرژی بازیکن را مصرف میکنند و در طی زمان، او به عنوان یک مدافع کنشی شناخته شده تا یک مدافع آگاه واکنشی. مثل پدری که مراقب بچههایش است، حواس او همیشه جمع است و پیش از اینکه بچهای از یک صندلی با پایههای لق بالا برود – یا توپی به فضای پشت دفاع تیم ارسال شود- خطر را پیش بینی میکند.