لحظه تاریخی دربی مرسیساید؛ وقتی شکست دادن لیورپول، سکوی قهرمانی اورتون شد
هفتیک- هر تیمی نیاز به یک پیروزی خاص دارد که به آنها باور میدهد و باعث میشود که احساس کنند به جمع بزرگان تعلق دارند. این پیروزی اطمینان بخش برای تیم راگبی انگلیس در ژوئن 2003 در نیوزیلند یک قدم حیاتی در راه رسیدن به قهرمانی جام جهانی بود. تیم کریکت انگلیس در اِجبَستون یک پیروزی سخت، مهیج و نفسگیر را کسب کرد که باعث حفظ آنها در آن تابستان شد و راهشان را برای قهرمانی در مسابقات اشز (مسابقات کریکت بین انگلیس و استرالیا) هموار کرد.
در فوتبال نیز چنین مثالهایی وجود دارد: منچستریونایتد در سال 1993 در فرگی تایم از سد شفیلد ونزدی گذشت، آرسنال در همان زمین در سال 1998 پیروز شد و چلسی بالاخره در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان در سال 2004 برابر آرسنال به پیروزی رسید. اورتون در آغاز فصل 85- 1984 یک مانع روانی داشت که باید آن را برطرف میکرد. تیم هاوارد کندال قهرمان جام حذفی شده و کمی پیش از آن به فینال میلک کاپ رسیده بود اما یک باشگاه بود که باید در لیگ از سر راه برداشته میشد: لیورپول، قهرمان انگلیس و اروپا.
جو فاگان در آن زمان گرام سونس، کاپیتان تاثیرگذارش، را در اختیار نداشت چرا که در تابستان به سمپدوریا رفته بود اما لیورپول بدون شک مدعی قهرمانی بود. آنها قصد داشتند چهارمین قهرمانی متوالی خود را کسب کنند و بسیاری از تیمها در برابرشان از پیش بازنده بودند. اورتون تنها تیمی نبود که در سایه رقیب همشهریاش زندگی میکرد.
پیروزی در جام خیریه برابر لیورپول یک امیدواری برای فصل پیش رو بود. پل بریسول، خرید جدید اورتون، به خوبی در کنار پیتر رید جا افتاده بود و زوج گری استیون- ترور استیون در سمت راست اورتون به درخشش ادامه میداد. گرام شارپ تنها گل اورتون در ومبلی را روی اشتباه آلن هنسن و بروس گرابلار به ثمر رساند. هر گلی برابر لیورپول که باعث کسب جام شود مهم است اما نه به اندازه دفعه بعدی که شارپ موفق شد توپش را وارد دروازه گرابلار کند.
اورتون با روحیه بالا قدم به فصل 85- 1984 گذاشت اما خیلی زود به مانع خورد. بازیکنان کندال در اولین بازی فصل با نتیجه 1- 4 در گودیسون پارک برابر تاتنهام در هم شکستند و پس از آن در دومین بازی با حساب 1- 2 در وست بروم شکست خوردند. پیروزی 0- 1 در جمعه شب در استمفوردبریج شرایط را تغییر داد و روند بدون شکست در سپتامبر- شامل پیروزی دیوانهوار 5- 4 در خانه واتفورد- باعث شد اورتون در صدر جدول قرار بگیرد. سپس برابر آرسنال شکست خوردند. یک قدم رو به جلو، یک قدم به عقب.
آنها پس از 10 بازی، 5 پیروزی داشتند. سپس در 20 اکتبر 1984 زمان سفر به آنفیلد رسید. این دیدار برای اورتونیها دلهرهآور بود. آنها از سال 1978 در لیگ برابر لیورپول به پیروزی نرسیده بودند و از سال 1970 در آنفیلد پیروز نبودند- لیورپول قهرمان سال گذشته هم بود. نویل ساوثهال در کتاب زندگینامهاش، تاریخچه بینمن، در این باره نوشت:” لیورپول در آن فصل شروع بدی داشت. اما با اینکه ما- به عنوان یک تیم- میدانستیم که به اندازه آنها خوب هستیم اما برای هواداران یک طلسم بود. آنها دشمن تاریخی ما بودند.” بازیکنان باور داشتند اما باید در آنفیلد پیروز میشدند تا هوادارانشان را متقاعد کنند.
خبر آمادگی یان راش برای حضور در این بازی پس از دوری 7 هفتهای مایه نگرانی اورتونیها بود. راش 7 گل در 6 بازی برابر اورتون به ثمر رسانده بود بنابراین وقتی در نیمه اول در آنفیلد به سمت دروازه حرکت کرد، تیم مهمان انتظار اتفاقی اجتناب ناپذیر را میکشید. این اولین بار در آن فصل نبود که ساوثهال برای نجات اورتون از راه رسید. اورتون به جز آن یک فرصت، توپ و میدان را در اختیار داشت، رید سلطه کاملی بر میانه میدان ایجاد کرده و گرابلار دروازهبان پر تلاش آن بازی بود.
سه دقیقه پس از آغاز نیمه اول، لحظه مناسب برای اورتون فرارسید. شارپ چندان از دوران فوتبالش لذت نمیبرد. او پس از به ثمر رساندن گل پیروزی بخش در دیدار لیگ برابر کاونتری بیرون کشیده شده بود و با کندال در این باره بحث داشت و حتی درخواست انتقالش را نیز به باشگاه ارائه داد. او از ترکیب تیم در نیمه نهایی جام حذفی فصل قبل کنار گذاشته شده بود و احتمال جداییاش از باشگاه بسیار جدی به نظر میرسید. کاونتری پیشنهادی ارائه کرد اما رد شد و در نهایت این بازیکن 24 ساله بار دیگر جایگاهش را در تیم به دست آورد. با این حال رابطه آنها تیره و تار باقی ماند و شارپ در زندگینامهاش اشاره کرده که او هرگز باور نکرد که کندال به عنوان یک بازیکن به او باور داشته باشد. مطمئنا اینطور نبوده است.
این گل به دلایل بسیاری به یادماندنی بود. مطمئنا درخشندگی ناب ضربه شارپ باعث فوقالعاده بودن آن است اما اهمیت آن و خوشحالی پس از به ثمر رسیدنش با یکدیگر ترکیب شدند تا به لحظهای خاص در فوتبال دهه 1980 تبدیل شود. زمانیکه استیونز توپ را برای شارپ انداخت تمام این اتفاقات بعید به نظر میرسید. شارپ در کتاب زندگینامهاش به نام شارپی نوشت:” کنترل توپم خوب بود. بلافاصله فهمیدم که دو گزینه دارم: یا توپ را جلو بیاندازم و بدوم یا اینکه با قدرت به آن ضربه بزنم. خب میدانستم که همیشه در کورس با مارک لارنسن نفر دوم خواهم بود بنابراین یک نگاه سریع انداختم و سپس با قدرت توپ را شوت کردم.”
او واقعا با قدرت به توپ ضربه زد. پس از انداختن توپ روی پای چپش برای دور کردن آن از لارنسن، شارپ توپ را با قدرت و با پای راست از بالای سر گرابلار که کلاه کپ بر سر داشت وارد دروازه کرد و برای خوشحالی ادای پرواز کردن در آسمان را درآورد. جان ماتسون در گزارش بازی فریاد زد:”عجب گل جذابی، یک ضربه تمام کننده باورنکردنی از گرام شارپ. و اورتونیها از خوشحالی دیوانه شدهاند.”
شارپ در خوشحالی خود به سمت کنار زمین رفت و بعضی از هواداران اورتون در حلقه شادی به جمع بازیکنان پیوستند. شارپ میگوید:” همه پسری با موهای قرمز و عینک را به خاطر دارند که کاملا اختیارش را از دست داده بود و در حالیکه دستانش را بیهدف در هوا تکان میداد به سمت زمین میدوید.” اسطوره فرانک ویلمیت- معروف به “ویندمیل من”- متولد شد.
لیورپولیها از این موضوع آگاه نبودند اما انتخاب بازی آنها به شارپ در گلزنی کمک کرد. در آن روزها تیم میزبان میتوانست انتخاب کند که بازی با کدام توپ انجام شود و آنها آدیداس تانگو را انتخاب کردند. کندال اطمینان حاصل کرد که بازیکنان در تمرینات با آنها کار میکنند و شارپ طرفدارشان بود. او در کتابش نوشت:” من عاشق آن توپها بودم. آنها به خوبی روی زمین حرکت میکردند و اگر به درستی به آنها ضربه میزدی، میتوانستند زاویه بگیرند و در هوا حرکت کنند.”
وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد، هواداران اورتون با طعنه رو به رقیب فریاد میزدند “سقوط کن” چرا که آنها در جدول به رده هفدهم رسیده بودند. ماتسون در خاطراتش نوشت:” تعادل قدرت در مرسیساید تغییر کرده بود. اورتون برای اثباتش به این نتیجه نیاز داشت.”
شارپ موافق است:”شکست دادن آنها در آنفیلد خودباوری زیادی به ما داد. ما پیش از آن هم چند فوتبالیست با اعتماد به نفس بودیم و میدانستیم که مدعی هستیم اما آن روز این مهر روی پیشانی ما خورد. تعادل قدرت مرسیساید به سمت ما آمد و سایر کشور نیز حالا این را میدانستند.”
گل شارپ با شایستگی جایزه بهترین گل فصل را از آن خود کرد. اما ارزش آن بسیار بیشتر از این حرفها بود. رید در کتاب زندگینامه خود به نام “به افتخار پیتر رید” نوشت:” آن گل خاص بود. گلی بود که دنیای فوتبال را شوکه کرد، نتیجه این بازی محور قدرت را در مرسیساید تغییر داد و نشانگر موقعیت اورتون به عنوان یک قدرت نوظهور بود.”
اورتون در تعطیلات آخر هفته بعد با 5 گل از سد منچستریونایتد گذشت و روندی را آغاز کرد که در 7 ماه تنها دو شکست در لیگ به همراه داشت. زمانیکه در آخرین دیدار خانگی فصل بار دیگر با نتیجه 1-0 برابر لیورپول به پیروزی رسیدند قهرمان شده بودند. آنها از آن زمان تا به حال نتوانستند در لیگ برابر لیورپول در هر دو بازی رفت و برگشت پیروز باشند اما گاهی در فوتبال یک گل میتواند همه چیز را تغییر دهد.