60 اسطوره تاریخ لیگ برتر؛ کلود ماکله‌له (46)

او در طول 5 سال، 217 بازی برای چلسی انجام داد که در این دوره دو قهرمانی لیگ، یک قهرمانی جام اتحادیه و دو قهرمانی جام حذفی کسب کرد. ولی تاثیر او در جمع بازیکنانی که تشنه موفقیت بودند، غیرقابل اندازه‌گیری بود. او مورد احترام بازیکنان بود و تلاشش هیچ‌گاه نادیده گرفته نشد.

هفت‌یک- هر گاه که صحبت از خط میانی می‌شود، ماکله‌له لبخند می‌زند، پستی که او هنوز در آن الگو محسوب می‌شود. دیگران همیشه توجه بیشتری نسبت به او جلب کرده‌اند؛ از رئال مادرید کهکشانی گرفته تا هافبک‌های مشهور چلسیِ قدرتمندِ مورینیو در اواسط دهه گذشته ولی این نام‌های درخشان همیشه از پشتکار فداکارانه هافبک فرانسوی که با بازی‌خوانی هوشمندانه و جاگیری‌های زیرکانه‌اش ترکیب شده بود، سود برده‌اند. بدون سخت‌کوشی بی‌سر و صدا و پر جنب و جوش او، تیم‌هایش به طرز قابل توجهی با افت عملکرد روبرو می‌شدند. صحبت کردن از “نقش ماکله له”، همیشه باعث غرور او است.

سبک بازی او متمایز و هدایت‌کننده دیگران بود و اعتماد کامل هم تیمی‌ها و مربی را به همراه داشت. او استاد ایجاد توازن در یک ترکیب بود و با حضور پر تحرکش، بازیکنانی که اطرافش بازی می‌کردند، آزادتر می‌کرد و همچنین این توانایی را داشت که یا طبق تاکتیک‌هایی که به او گفته شده بود، یا به صورت آزادانه، رویکرد تیم حریف را بهم بریزد، مالکیت توپ را حفظ کند و نقشه‌ای جدید برای تاخت و تاز به دفاع حریف بکشد. وقتی از او درباره نقش پررنگش در موفقیت‌ تیم‌هایش در اسپانیا، انگلیس، فرانسه و حتی تیم ملی کشورش سوال شد، او درباره “سخاوتمندی” صحبت کرد و این‌که باید “تمام توان را برای هم تیمی‌ها گذاشت”. میراث واقعی ماکله له، حس قدردانی است که به خاطر زحمات بی وقفه در باشگاه‌ها، در بین هواداران وجود دارد.

هم تیمی‌هایش در رئال مادرید، هنگامی‌که او به شکلی نه چندان خوشایند این تیم را در سال 2003 ترک کرد و به جدیدترین خرید چلسی ثروتمند و نوپا تبدیل شد، رو به افت رفتند و ضعیف شدند. زیدان از این‌که موتور تیم از دست رفته، افسوس می‌خورد. فرناندو ایه‌رو مدعی شد که مدیران باشگاه به عمد، تلاش‌های او در خط میانی را نادیده گرفتند و در مورد فروش او شانه‌های‌شان را بالا انداختند و به آنها هشدار داد از این‌که او را مجبور به ترک باشگاه کردند، پشیمان خواهند شد. فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه رئال مادرید، تلاش‌های ماکله‌له را کم اهمیت می‌دانست و سریعا اعلام کرد که پیدا کردن بازیکنی که بتواند جای او را پر کند، کار بسیار آسانی است. پس از این‌که رئال با فروش 16 میلیون پوندی ما‌کله‌له، 4 سال در کسب جام ناکام ماند، پرز مطمئنا متوجه حماقت پشت حرف‌هایش شده بود.

 

اهمیت عملکرد ماکله‌له در رئال‌مادرید تنها پس از جدایی او از این باشگاه مشخص شد.

 

او با حضورش در پست وینگر در باشگاه نانت، نامش را بر سر زبان‌ها انداخت و با این تیم قهرمان لیگ فرانسه شد و در سال 1996 به نیمه نهایی چمپیونزلیگ صعود کرد؛ سپس یک دوره کوتاه در مارسی و سپس سلتاویگو سپری کرد و بعد در رئال مادرید، در مرکز خط میانی عملکرد بسیار خوبی داشت و در آنجا بود که متوجه اهمیت حضور یک عنصر تدافعی در مقابل خط دفاع تیم که در عین حال در حملات نیز به هافبک‌های آزاد تیمش کمک می‌کند، شد. آنها ریسک کردند و ماکله‌له سکویی بود که به کمکش بالا رفتند. او در سه سال حضور در رئال، قهرمان چمپیونزلیگ 2002 شد و دو قهرمانی لالیگا نیز در بین 7 جامی که کسب کرده، می‌درخشد. چلسی حتی با ریخت و پاش اولیه آبراموویچ هم مطمئنا از این‌که توانسته چنین مهره کلیدی‌ای را از چنگ رئال خارج کند، خرسند بود.

کلودیو رانیری، ماکله‌له را یک توپ‌ربا و تنظیم کننده خط دفاع می‌دانست و او را “حصار امنیت تیم” توصیف کرده بود. او گفته بود:” من ساعت فوق‌العاده‌ای دارم که با باتری کار می‌کند. کلود باتری جدید من است.” سال بعد که مورینیو هدایت چلسی را برعهده گرفت، به ماکله‌له فرصت بیشتری داد که پس از یورو 2004 استراحت کند و سپس به اردوی پیش فصل تیم در آمریکا بپیوندد و در آنجا، یک جلسه با بازیکنانش برگزار کرد و ماکله‌له را تنها بازیکن تیم دانست که توانسته جام مهمی ببرد. شاید قبول این جمله برای پائولو فریرا که در 15 ماه قبل‌تر با ژوزه مورینیو در پورتو، قهرمان جام یوفا و چمپیونزلیگ شده بود (همینطور ریکاردو کاروالیو که چند روز بعد از این جلسه به تیم اضافه شد)، دشوار بود ولی ماکله‌له پرچمدار تیمی شده بود که بازیکنانی مثل فرانک لمپارد، جان تری، پتر چک و آرین روبن از او الهام می‌گرفتند.

او با حفظِ توپ‌هایِ تر و تمیزش، با تکنیک فوق‌العاده‌اش و همینطور توپ‌گیری‌های استادانه‌اش در ترکیب 3-3-4 مورینیو به بهترین شکل جا افتاده بود. در تیمی با حضور ستاره‌های بزرگ، ماکله‌له بی‌سر و صدا وظایفش را در مرکز زمین و ستون فقرات تیم ایفا می‌کرد. تمام مشکلات تیم با تلاش‌های مترونومیک (ساعت وار و منظم) و بی‌وقفه او در زمین حل می‌شد. در حالی‌که دیگر بازیکنان بیش از آنچه باید در مرکز توجهات بودند، مربی به حدی دوست داشت که تاثیر محوری او مورد توجه قرار بگیرد که از چلسی خواست عنوانی به نام بهترین بازیکن فصل باشگاه را ایجاد کند و در مراسمی پر سر و صدا، آن را به ماکله‌له اعطا کرد تا او متوجه ارزش‌اش در تیم شود. او این جایزه را که برای اولین بار در سال 2006 اعطا می‌شد، با اکثریت آرا از آن خود کرد.

او در طول 5 سال، 217 بازی برای باشگاه لندنی انجام داد که در این دوره دو قهرمانی لیگ، یک قهرمانی جام اتحادیه و دو قهرمانی جام حذفی کسب کرد. ولی تاثیر او در جمع بازیکنانی که تشنه موفقیت بودند، غیرقابل اندازه‌گیری بود. او مورد احترام بازیکنان بود و تلاشش هیچ‌گاه نادیده گرفته نشد. در زمین، اطمینان خاطری که در مسائل دفاعی ایجاد کرده بود- آن هم نه با تکل‌های خشن بلکه با توپ‌ربایی‌های هوشمندانه و توانایی خواندن موقعیت‌های خطرناک- به لمپارد آزادی عمل داده بود تا به یک هافبک گلزن تبدیل شود. خارج از زمین، او به واسطه اعتباری که بین بازیکنان فرانسوی تیم داشت، به دیدیه دروگبا کمک بسیاری کرد تا در محیط جدید جا بیفتد. هم تیمی‌هایش او را “بابا کلود” خطاب می‌کردند و به توصیه‌ها و راهنمایی‌هایش گوش می‌کردند. برای مایکل اسین و جان اوبی میکل که با وجود تفاوت سبک بازی‌شان قرار بود جانشین او شوند، هر جلسه تمرینی مثل کلاس درس بود.

پیش از ماکله‌له هم هافبک دفاعی‌های بسیاری در فوتبال بودند و پس از او هم فاکتورهای بسیاری به این پست اضافه شد- به خصوص فاکتورهای هجومی-  مثل توانایی ارسال پاس‌های بلند و خلاقیت که با رویکرد محتاطانه و حساب شده هافبک فرانسوی در تضاد هستند ولی تاثیر او بر چلسی و لیگ برتر عمیق بود.

 

دوران حضور ماکله‌له در چلسی به اندازه‌ای درخشان بود که نقش هافبک دفاعی در یک تیم، “پست ماکله‌له” لقب گرفت.

 

آخرین حضور او در پیراهن باشگاه در جریان شکست در ضربات پنالتی مقابل منچستریونایتد در فینال چمپیونزلیگ 2008 بود. او در 35 سالگی پیشنهادی از پاری‌سن ژرمن دریافت کرد – که در دوران پیشا-قطری‌اش تیم متفاوتی بود- و آنها قصد داشتند مسیری طولانی مدت را با او طی کنند که در نهایت به مربیگری او در این تیم ختم می‌شد. سرانجام او به عنوان بازیکن آزاد چلسی را ترک کرد.  در بیانیه باشگاه چلسی پس از جدایی او آمده بود:” استمفوردبریج همواره از بازگشت او در آینده استقبال می‌کند، چه به عنوان بازیکن و چه به عنوان دوست باشگاه.”

***

تابستان گذشته، سرانجام چلسی با او تماس گرفت. پستی که چلسی او را برایش در نظر گرفته بود، دهان پر کن ولی کم مایه بود – او قرار بود مشاور تاکتیکی تیم‌های پایه باشد، پستی که تعریف چندان دقیقی از آن وجود ندارد. ژان کلود سوئدو، مربی او در نانت به او توصیه کرده بود که هیچ چیز برای یک مربی اندوخته بهتری از کار کردن با تیم‌های پایه نیست و در آخرین چرخش مسیرِ فعالیت‌های بعد از دوران بازی، هنگامی‌که پیشنهاد کار کردن در کوبهام و در یکی از مترقی‌ترین آکادمی‌های انگلیس به او داده شد، نیازی به فکر کردن برای تصمیم‌گیری وجود نداشت. حال باید دید وظیفه‌ای که از ماه آگوست آن را قبول کرده، تا کجا انگیزه‌های او برای پیشرفت را ارضا می‌کند.

برخی بر این باور بودند که شخصیتی مثل ماکله‌له با تجربه وسیع دوران بازی و تجربیات مربیگری که زیر نظر کارلو آنچلوتی در پاری سن ژرمن و سپس دوره کوتاهی در باستیا و بعد در یوپن بلژیک کسب کرده، می‌تواند در بهبود تیم بزرگسال چلسی هم نقش مهمی ایفا کند. برخی می‌گویند که انگولو کانته و جورجینیو می‌توانند از این استاد چیزهای بسیاری یاد بگیرند؛ به خصوص که او در دوران حضورش در چلسی تا پایان، نقشی بسیار محوری ایفا می‌کرد. این توصیه‌ها حتی می‌توانست به زبان مادری به هموطنش (کانته) منتقل شود.

با این حال لمپارد کادر فنی تیمش را دست نخورده باقی گذاشت و از ترکیب آنها راضی بود. ماکله‌له در آن سوی خیابان، در آکادمی چلسی که در مجموعه تمرینی چلسی در سوری واقع شده، کار می‌کند و دفترش در دپارتمان بازیکنان قرضی، در کنار هم تیمی‌های سابقش، فریرا و کارلو کودیچینی و بازیکن سابق چلسی، توره آندره فلو قرار گرفته است. در وظایفش در چلسی، عناصر کمی از مربیگری به چشم می‌خورد و تمرکز او بیشتر روی بازیکنان قرضی است که چه در پیش فصل به مجموعه چلسی بازمی‌گردند و چه در میانه فصل، به فکر تغییر باشگاه هستند. او بازیکنان را با نگاه تیزبینش در باشگاه‌های‌شان زیر نظر دارد، عملکرد آنها را چه شخصا و چه از طریق Wyscout (که پلتفرمی برای بررسی و آنالیز بازیکنان است) و روش‌های مشابه بررسی می‌کند و ارزیابی‌ها و توصیه‌هایش را به باشگاه ارائه می‌کند.

فلو در اوایل فصل برای تماشای بازی کانر گلگر در چارلتون اتلتیک به ورزشگاه این تیم رفت،  ولی این ماکله‌له بود که پیشرفت چشم‌گیر هافبک زیر 21 سال انگلیس را از زیر نظر داشت. او در ماه اکتبر مهمان لی بویر، مربی چارلتون بود. زمانی‌که قرار شد گلگر از تیمی که برای فرار از سقوط به دسته پایین‌تر می‌جنگد، به تیمی که برای صعود به لیگ برتر می‌جنگید یعنی سوانسی که هدایتش بر عهده استیو کوپر است و ماکله‌له، یک دوره کوتاه در سال 2017 در آنجا دستیار پل کلمنت بوده است، منتقل شود، هافبک سابق چلسی نقش پررنگی پیدا کرد. گلگر از آن پس به توصیه‌های مشاورش عمل می‌کند: این‌که وقتی توپ را دریافت کرد، صحنه را با دقت بررسی کند و چطور به بهترین شکل ممکن پرس کند.

ماکله‌له با گلگر و دیگر بازیکن قرضی چلسی، مارک گوئِهی، پیش از قرنطینه در ولز دیدار کرد. آنها مطمئنا از کیفیت‌هایی که کلمنت، در هنگام انتخاب هم کار سابقش در چلسی و پاری سن ژرمن به عنوان دستیارش در لیبرتی استادیوم مدنظر داشت، سود خواهند برد. کلمنت در این رابطه گفت:” او برای تمام بازیکنان دلسوزی می‌کند، برای تک تک آنها. او به واسطه بازی کردن در بالاترین سطح فوتبال، دانش بسیار خوبی از این بازی دارد و در گروه‌های کوچک، اثرگذاری خوبی روی بازیکنان دارد و اطلاعات ارزشمندش را در مورد این‌که در شرایط مختلف چه کاری انجام دهند، در اختیارشان قرار می‌دهد. او وقتی با کسی صحبت می‌کند، واقعا تمام توجه طرف مقابل را به خود جلب می‌کند.”

آیا وظیفه‌ای که به ماکله‌له محول شده، انگیزه‌های او را ارضا می‌کند؟ بله، او حضوری پررنگ در ساختمان آکادمی باشگاه دارد، یک عضو دائم کادر فنی باشگاه است و آخرین عضو سابق باشگاه است که برای هدفی غیر از بازی کردن به باشگاه برگشته است. آبراموویچ و مارینا گرانوفسکایا، مشاور ارشد او، در چنین رویکردی استاد هستند که در پی آن توانسته‌اند زیر سایه مدیریت الیگارشی شان، فرهنگ موفقیت را در باشگاه حفظ کنند. ولی ماکله‌له با شخصیت مصمم، همواره تاکید داشته که در دوران پس از بازی، در مسیر مشخصی گام برمی‌دارد.

 

مدیران چلسی در تلاش برای حفظ هویت این باشگاه، تعدادی از ستاره‌های قدیمی از جمله ماکله‌له را در پست‌های مختلف به کار گرفتند.

 

هدف او همواره مربیگری بوده و در چلسی، که امیدهای زیادی به پتر چک به عنوان مشاور تکنیکی و عملکرد یا اشلی کول  به عنوان مربی تیم پایه وجود دارد، او به شغل فعلی‌اش نگاهی موقتی دارد. شاید این نگاه از اراده ماکله‌له برای تجربه پست‌های مختلف در مسیر پرتلاش‌اش برای کسب تجربیات پس از بازنشستگی از فوتبال در سن 38 سالگی نشات بگیرد.

او تحت هدایت آنچلوتی در پاری‌سن ژرمن و در کنار پل کلمنت مربیگری می‌کرد و سپس هدایت باشگاه باستیا در لیگ فرانسه را پذیرفت. دوره حضور او در این باشگاه تنها 5 ماه و 12 بازی طول کشید. هرچند که شاید او تصمیمات اشتباهی گرفته بود، ولی شرایط باشگاه هم کار را دشوار کرده بود. وهبی خزری، بهترین بازیکن تیم او، در پیش فصل به بوردو فروخته شده بود. دو هافبک هجومی قرضی تیمش حفظ نشدند و براندائو، مهاجم برزیلی تیمش، به خاطر ضربه‌ای که با سر به تیاگو موتا زده بود، به حبس و 6 ماه محرومیت از فوتبال محکوم شده بود. هیچ بودجه‌ای هم برای خرید جایگزین وجود نداشت.

با نگاهی به گذشته به این نتیجه می‌رسیم که شاید باستیا، بستر مناسبی برای شروع دوران مربیگری او نبود؛ هر چند که او دو سال پس از اخراجش، در مصاحبه با نشریه اکیپ، دوران حضورش در این باشگاه را “یک دوره کارآموزی” دانست و شاید لزومی به گفتن این جمله فتنه‌انگیز نبود.  باشگاه باستیا از این ادعای او عصبانی شد و اعلام کرد که اگر ماکله‌له چنین برداشتی دارد، باید بداند که تجربه کاری پرهزینه‌ای داشته است.

ماکله‌له زمان زیادی را با مورینیو، ویسنته دل‌بوسکه، رانیری و سوئدو سپری کرد و به عنوان مهمان در تمرینات، روش‌های آنها را برای تمرین دادن به بازیکنان مشاهده کرد و سپس با موناکو کار کرد، باز هم برای دوره‌ای کوتاه و به عنوان مدیر فنی. وظیفه او در این تیم کمتر به مربیگری مربوط می‌شد و بیشتر راهنمای بازیکنان بود ولی او همیشه اطراف کادر فنی باشگاه که زیر نظر لئوناردو ژاردیم فعالیت داشتند، حضور داشت. البته او اعلام کرد که هیچ ارتباطی با لوئیس کمپوس، مشاور وادیم واسیلیف، مالک باشگاه ندارد ولی همین موضوع در نهایت به پایان کار او در این باشگاه ختم شد.

 

ماکله‌له دوران کوتاه و پرتنشی روی نیمکت باستیا داشت و تنها بعد از 5 ماه اخراج شد.

 

او سپس با کلمنت تماس گرفت تا برای فصل بعد، پستی در سوانسی داشته باشد ولی باشگاه یوپن که در لیگ اول بلژیک بازی می‌کرد و روزهای سختی را سپری می‌کرد و همچنین از 2012 تحت مالکیت آکادمی اسپایر قطر قرار گرفته بود، پیشنهادی برای مربیگری به او در نوامبر 2017 ارائه کرد. وقتی او هدایت تیم را برعهده گرفت، آنها در قعر جدول لیگ قرار داشتند ولی با تاثیرگذاری ماکله‌له، آنها توانستند با تفاضل گل از سقوط بگریزند و فصل بعدش در رده دوازدهم کار را به پایان رساندند. سه بازیکن قطر که قهرمان جام ملت‌های آسیا 2019 شدند، در آن تیم تحت هدایت او بازی می‌کردند.

ماکله‌له در این رابطه در مصاحبه‌ای با وبسایت فرانسوی SoFoot  گفت:” رفتن به آنجا گام رو به عقب نبود. در این حرفه، هیچ چیز گام رو به عقب نیست. تمام این تجربیات، کم کم من را به این نتیجه رسانده که چقدر برای مربیگری شور و انگیزه دارم. در یوپن، بازیکنان به خاطر گذشته‌ام به من گوش می‌کردند ولی من هم با کارهایم آنها را از هدفی که دنبال می‌کنیم مطمئن کرده بودم.” او ادامه داد که انگیزه‌اش در آن دوران این بود که مربی با کیفیتی مثل پپ گواردیولا یا فابیو کاپلو شود.

او گفت:” موفقیت داستان زندگی من است زیرا من انسان بسیار صبوری هستم، خصوصیتی که پدرم آن را به من یاد داد.” این خصوصیت به وضوح در سبک بازی‌اش نیز مشخص بود. او حالا به لندن برگشته تا به یادگیری ادامه دهد و نگاهی نیز به مرحله بعدی دوران فوتبالی درخشانش دارد.

 

عنوان اصلی مقاله: The Premier League 60, No 46: Claude Makelele نویسنده: Dominic Fifield نشریه / وبسایت: The Athletic زمان انتشار: آگوست 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *