چگونه چا بوم کئون به اولین ستاره آسیاییِ فوتبال اروپا تبدیل شد

از سربازی اجباری تا دو قهرمانی در جام یوفا و از شکست‌هایش به عنوان سرمربی تیم ملی کره جنوبی تا موفقیت با سوون بلووینگز، ایمان چا او را به اوج رساند.

هفت‌یک– “مشکلی که نتوانستیم با آن کنار بیاییم، “چا بوم”، بود.” این را الکس فرگوسن، سرمربی وقت آبردین، بعد از شکست تیمش مقابل آینتراخت فرانکفورت در جام یوفا فصل 80-1979 گفت. “ما نمی‌توانستیم جلوی او را بگیریم. او غیرقابل توقف بود.” در واقع این تعریفی فوق‌العاده از طرف یکی از برجسته‌ترین مغزهای متفکر تاریخ فوتبال بود؛ گرچه او هنوز در ابتدای دوران پرافتخار مربیگری‌اش قرار داشت.

تعریف و تمجید فرگوسن از مهاجم اینتراخت کاملا منطقی بود. این “چا بوم کئون” با نام مستعار و خودمانی “چا بوم”بود؛ بازیکنی که با تکنیک فوق‌العاده و شم گلزنی بی‌رحمانه‌اش، مقابل دروازه حریفان غیر قابل مهار نشان می‌داد. او در کره جنوبی در حد یک قهرمان و اسطوره ستایش و در آلمان هم به عنوان یکی از فوتبالیست‌های قابل احترام این کشور یاد می‌شد. او بازیکنی پیشرو بود که به عنوان الهام‌بخش بسیاری از فوتبالیست‌های کشورش و همین‌طور خارج از مرزهای کره شناخته می‌شد.

در آن زمان آسیا هنوز به عنوان قاره‌ای مستعد فوتبال معرفی نشده بود. بازیکنان این قاره به سختی به لیگ‌های اروپایی منتقل می‌شدند و لزوماً آنقدر هم بااستعداد نبودند که بتوانند چنین پله‌ای را به سمت چشم اندازی رقابتی‌تر در سایر نقاط جهان بردارند. مسیر آنها به فوتبال سطح اول اروپا نیز بدون شک با قوانین سختگیرانه در مورد تعداد بازیکنان خارجی مجاز در ترکیب باشگاه‌های اروپایی، محدود شده بود.

لازمه این ورود، شخصی خاص بود تا خود را به عنوان یک استثنا در قانون در بین فوتبالیست‌های آسیایی اثبات کند. از خوش‌شانسی کره‌ای‌ها، یک مهاجم باهوش و استثنایی در حال شکوفایی بود. کسی که بعدا خود را به عنوان نمادی‌ترین بازیکن این کشور و حتی قاره که در اروپا درخشیده، اثبات کرد. چا بوم-کئون بی آن که پا پس بکشد به قلمروهای ناشناخته‌ی فوتبال وارد شد .با این وجود، مسیرش به سمت قله‌ی فوتبال بیش از حدِ معمول، عجیب و غیرمتعارف بود؛ اما میل و عطش فراوانش که با اخلاق کاری و تعهد دیوانه‌وارش همراه بود، این اطمینان را می‌داد که استعدادش به هدر نمی‌رود.

 

استعداد بالای چا بوم کئون باعث شد تا او خیلی زود به ترکیب تیم ملی کره جنوبی برسد.

او بعد از این‌که متوجه شد که توانایی این را دارد در بالاترین سطحِ فوتبال فعالیت کند، در یادگیری و آموزش بر محور ورزش تمرکز کرد. او با تحصیل در دبیرستان کیونگ شین، وارد دانشگاه سراسری کره شد تا مهارت‌هایش را در سال‌های ابتدایی ورود به دانشگاه تقویت کند. این مهاجم با استعداد پس از ورود به دانشگاه در سال 1972، به سرعت اسم و رسمی برای خود پیدا کرده و در همان سال به جوان‌ترین بازیکن تاریخ تیم ملی فوتبال کره جنوبی تبدیل شد.

او با تنها 18 سال سن، در بازی کره جنوبی مقابل عراق در جام ملت‌های آسیا در تایلند به میدان رفت. اگرچه چا در اولین بازی تیمش که در وقت عادی با تساوی به پایان رسید، موفق به گلزنی نشد اما با به ثمر رساندن تنها پنالتی‌اش در ضربات پنالتی که سرنوشت برنده را تعیین می‌کرد، تسلط و تمرکز خود را در مواقع استرس‌زا نشان داد.

کره جنوبی نتوانست در جام ملت‌های آسیا قهرمان شود و در فینال، در بازی بسیار نزدیک به ایران باخت. با این حال مدال قهرمانی با او قهر نکرده بود و در تورنمنتی به نام “پستابولا مِردِکا” (توضیح مترجم: رقابت‌هایی دوستانه که به مناسبت استقلال مالزی برگزار می‌شود) به همراه تیم ملی کشورش در سال 1972به مقام قهرمانی رسید؛ آنطور که خود این مهاجم تایید کرد، در فینال این رقابت‌ها مقابل مالزی میزبان بسیار درخشان ظاهر شد و در یکی از گل‌های تیمش هم مشارکت داشت.

چا بعدا از این مسابقه به عنوان یک اتفاق سرنوشت‌ساز و مهم در زندگی خود یاد کرد؛ لحظه‌ای که مردم کره شاهد ظهور فوتبالیستی بودند که قبل از آن نظیرش را سراغ نداشتند. بازیکنی که با اینکه در ابتدای راهش قرار داشت اما یک فوتبالیست استثنایی بود. او وقتی در سال 1972 برای اولین‌بار از هفت‌بار، در تیم منتخب سال فوتبال کره جنوبی قرار گرفت، این ادعا را ثابت کرد.

عملکردِ چا برای تیم دانشگاهی‌اش هم درخشان بود. او در سال 1973 به عنوان بهترین فوتبالیست کشور انتخاب شد؛ یک دستاورد فوق‌العاده از نوجوانی که هنوز در راه خو گرفتن با نیازهای فوتبال در سطح بزرگسالان بود. او همچنین در سال  1974 در لیگ سراسری به عنوان قهرمانی رسید. او بعد از ترک دانشگاه به باشگاه “تراست بانک”این کشور ملحق شد اما به علت اعزام به سربازی، دوران حضورش در این تیم کوتاه بود. با این وجود، او توانست با تراست بانک قهرمان لیگ نیمه حرفه‌ای کره جنوبی شود و عنوان بهترین بازیکن فصل را از آن خود کند.

چا آماده آغاز خدمت سربازی خود شد و برای نیروی هوایی کره جنوبی ثبت نام کرد. به‌رغم شرایط چالش برانگیز، او کماکان جایگاه خاصی در تیم ملی کشورش داشت و به عنوان اعجوبه این تیم، بیش از همیشه خود را تثبیت کرد. چا در مسابقات پستابولا مِردِکا که در سال 1976 برگزار شد، نمایش درخشانی داشت و عملکرد به یاد ماندنی‌اش مقابل مالزی هرگز از ذهن هواداران فوتبال در کره جنوبی پاک نمی‌شود.

در این بازی، کره جنوبی با نتیجه 4-1 مقابل مالزی عقب بود اما هت‌تریک چا تنها در 5 دقیقه، زمینه‌ساز بازگشتی فوق‌العاده برای تیمش بود. او دو روز بعد، در بازی مقابل هند که با پیروزی 4-0 تیمش همراه بود، نیز گلزنی کرد و دو گل دیگر نیز در پیروزی 7-0 مقابل سنگاپور به ثمر رساند. هرچند عنوان قهرمانی به طور مشترک به تیم کره و تیم زیر 21 ساله‌های سائو پائولو داده شد زیرا آنها در دیدار فینال به تساوی بدون گل رسیدند.

با این‌که چا در بازی‌های انتخابی جام جهانی 1978 موفق شد 5 گل بزند اما نتوانست با کره به جام جهانی آرژانتین صعود کند اما با رهبریِ چا در پیکان خط حمله، کره‌جنوبی موفق شد در بازی‌های آسیایی مدال طلا را بر گردنش بیاویزد. در این رقابت‌ها، او با دو گل و یک پاس گل نقش مهمی در موفقیت تیمش داشت. اما لحظه سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده برای شروع ماجراجویی او در اروپا، چند ماه قبل در رقابت‌های جام ریاست جمهوری رقم خورد.

اینتراخت فرانکفورت برای شرکت در این مسابقات به کره جنوبی سفر کرده بود. گرچه برای این تیم آلمانی قهرمانی در این رقابت‌ها اهمیت داشت اما آنها پاداش حضورشان در این رقابت‌ها را گرفتند. آلمانی‌ها گنج خود را از زیر زمین بیرون کشیدند تا بعدها در لباس راه‌راه سیاه و قرمز معروف‌شان، درخششی فراتر از حد انتظار داشته باشد. دیتر شولته، کمک مربی آینتراخت، متوجه استعداد چا شد و از فدراسیون فوتبال کره تقاضا کرد تا پایان خدمت پیش از موعد برای این مهاجم فراهم کند تا شانسی برای حضور آزمایشی او در تمرینات این تیم آلمانی فراهم شود. پس از پایان بازی‌های آسیایی، چا از فرصت استفاده  و به اروپا پرواز کرد؛ در حالی‌که رویایی که در سر داشت، با هر فوتبالیست دیگری از این کشور متفاوت بود.

با این وجود، متأسفانه تصمیم او برای ادامه زندگی در آلمان، موجبِ پایان حضورش در تیم ملی کشورش شد. او پس از اختلافات زیاد با مقامات کره جنوبی به دلیل ترخیص زودهنگامش از خدمت سربازی، مورد غضب قرار گرفت. با این حال تا اواسط دهه سوم زندگی‌اش، بیش از هر بازیکن دیگری در تیم ملی بزرگسالان کره در آن زمان به میدان رفته بود؛ چا در حد فاصل سال‌های 1972 تا 1977 در 118 مسابقه برای کشورش 55 گل به ثمر رساند.

دوره آزمایشیِ چا در آلمان امیدوارکننده بود؛ گرچه، این آینتراخت فرانکفورت بود که برای اولین‌بار، مسیر فوتبال بازی کردن در خارج از مرزها را برای این بازیکن هموار کرد؛ اما باشگاه دارمشتات بود که بعد از امضای قراردادی 6 ماهه با او تا پایان فصل 79-1978 به عنوان نخسین تیم خارجی برای خریدش تلاش کرد. تلاش و استقامت این مهاجم نتیجه داد. حالا او برای این‌که بتواند در فوتبال اروپا بدرخشد و سبب افتخار کشورش شود، شانسِ زیادی داشت.

اما واقعیت جور دیگری بود؛ در 30 دسامبر آن سال، چا در بازی دارمشتات مقابل بوخوم، به اولین بازیکن تاریخ کره جنوبی تبدیل شد که در لیگ دسته اول آلمان می‌کند. با این حال، این تنها بازی او برای دارمشتات بود. چون پس از گذراندن تقریبا یک ماه در خاک آلمان و بعد از گذشتن تنها یک هفته از معارفه‌اش به باشگاه، چا برای گذراندن مدت باقی مانده از خدمت سربازی دوباره به کره فراخوانده شد.

چا مجبور شد تا ماه مه در کشورش بماند. همین سبب شد تا قراردادش با دارمشتات به پایان رسد و امیدهایش برای بازی در فوتبال حرفه‌ایِ اروپا از دست برود. با این حال، اینتراخت دوست نداشت چنین مهاجم با استعداد و با کیفیتی را برای دومین بار از دست بدهد و برای همین برای فصل 80-1979 با این بازیکن 26 ساله قرارداد بست. چا با صبر و حوصله زیاد، مترصد فرصتی بود تا از شانسش در این تیم استفاده کند تا در یک رقابت بزرگ اروپایی بتواند مهارت مرگبار گلزنی‌اش را نمایش دهد. او موفق شد و تأثیر فوق‌العاده‌ای داشت. فریدل رائوش سرمربی آن زمان آینتراخت فرانکفورت، گفت:” ما او را در طول مسابقاتی که در کره جنوبی داشتیم، دیدیم. هیچ بازیکن دیگری مانند او به محض حضور در تمرینات آزمایشی باشگاه، من را تحت تاثیر قرار نداده بود. او بهترین و مصمم‌ترین مهاجمی بود که تا آن موقع دیده بودم.”

بعد از این‌که چا به بوندسلیگا بازگشت، کسی از او شناختی نداشت. به این دلیل که جز در یک دوره کوتاه و البته ناامید کننده در دارمشتات، کسی او را جز در کره جنوبی ندیده بود. با این حال، او بلافاصله هواداران فرانکفورت را شیفته خود کرد. در هر سه بازی اولش برابر اشتوتگارت، برانشوایگ و بایرلورکوزن موفق به گلزنی شد. او در خط حمله با بِرِند هولزِنباین زوج خطرناکی ایجاد کرد و مدافعان حریف نمی‌دانستند که برای مهار این ستاره کره‌ای چه ترفندی را به کار بگیرند. حرکات بی‌امان او، قدرت فراوانش در بازی هوایی و تکنیک مثال‌زدنی‌اش برای آنها دردسر ایجاد می‌کرد.

پس از آنکه چا بوم دروازه‌بان‌های بسیاری را در آلمان با شوت‌های سرکش‌اش نقره داغ کرد، به یک چهره شناخته شده تبدیل شد. او یک فصل به یادماندنی را در آلمان شروع کرد و با نیازهای کلیدی فوتبال اروپا آشنا شد. در آن فصل 12 گل در بوندسلیگا به ثمر رساند و از سوی مجله کیکر، در ترکیب تیم منتخب سال قرار گرفته بود. چا در خط حمله این تیمِ منتخب، در کنار بزرگانی چون کوین کیگان از هامبورگ و کارل هاینس رومینیگه از بایرن مونیخ قرار گرفت.

 

چا به اولین بازیکن آسیایی تبدیل شد که قهرمانی در یک جام اروپایی را جشن گرفت. او با آینتراخت فرانکفورت و لورکوزن، قهرمان جام یوفا شد.

به رغم عملکردِ درخشان چا در آلمان، اما خاطره‌انگیزترین نمایش او در لباس این تیم در رقابت‌های اروپایی و زمانی که فرانکفورت در سال 1980 قهرمان جام یوفا شد، رقم خورد. این اولین افتخارِ چا در رقابت‌های اروپایی بود. چا در تمام بازی‌های این تورنمنت فوق‌العاده عمل کرد و بعد از اولین درخشش در این مسابقات مقابل آبردین اسکاتلند، موجب شد تا فرگوسن آن نظر معروفش مبنی بر مهارناپذیر بودن او را ابراز کند. او گرچه در این رقابت‌ها-با گلزنی مقابل دینامو بخارست و فاینورد روتردام-فقط دو بار گل زد اما اوج درخشش او در دو دیدار رفت و برگشت در فینال این تورنمنت بود.

اینتراخت در دور برگشت بازی نهایی مقابل بروسیا مونشن گلادباخ با نتیجه 1 بر صفر به پیروزی رسید. درحالی‌که در بازی رفت در گلادباخ، 3 بر 2 از حریف شکست خورده بود و تنها به دلیل گل زده بیش‌تر در خانه حریف جام قهرمانی را از آن خود کرد. هرچند “فرد شاوب” به دلیل گلزنی در بازی برگشت این مسابقه تیتر اول روزنامه‌ها شد اما حرکت تیزهوشانه چا در پیروزی تیمش تاثیرگذار بود. او در محوطه جریمه حریف با یک حرکت بدن، لوتار ماتئوس، مدافع گلادباخ، را فریب داد و با یک پاس دقیق، لقمه آماده‌ای را برای هم تیمی‌اش ارسال کرد.

بعد از این شکست ناامیدکننده، ماتئوس تنها توانست دستهایش را به نشانه تسلیم بالا ببرد و عملکرد همتایش را تحسین کند. او گفت:”من جوان هستم و چا بوم کئون، بهترین مهاجم جهان است.” چا کم‌تر از یک سال در اروپا بود و با این حال همه او را ستایش می‌کردند. حدود 35 سال بعد، ماتئوس بار دیگر از این کره‌ای ستایش کرد. بازیکن افسانه‌ایی “مانشافت” گفت: “او در آن زمان، چهره اصلی فرانکفورت بود. همه چیز داشت؛ تکنیک، سرعت و یک دریبل زن قهار؛ از همه مهم‌تر او یک بازیکن در خدمت تیم بود.”

چا خیلی سریع با فرهنگ فوتبال آلمان خو گرفت. گرچه او به دلیل تطبیق‌پذیری بالا و ذهن بازش به شرایط فرهنگی و همچنین آداب و رسوم آلمان عادت کرد، اما برای این‌که با این شرایط بیش‌تر خو بگیرد، نیاز به زمان داشت. او در سال 2017 گفت:” آلمانی‌ها غذای سرد مثلِ ژامبون، نون و پنیر را دوست دارند. برای کسی مثل من، سخت بود که همیشه غذای سرد بخورم؛ خصوصا در وعده شام. در جلسات تمرینی، به همراه استیک، غذای سرد سرو می‌شد که هر کسی غذای خود را از سلف می‌کشید؛ اما چون من غذای سرد دوست نداشتم، یک استیک دیگر سفارش می‌دادم. گرچه از کارم هم خیلی خجالت می‌کشیدم.”

 

زندگی حرفه‌ای چا باعث شد تا مشکلی برای جا افتادن در آلمان نداشته باشد.

چنین شوکِ فرهنگی میان بازیکنان تازه وارد بوندسلیگا در آن زمان کم سابقه بود. اما چا، نخستین بازیکن آسیایی نبود که در بوندسلیگا بازی می‌کرد. “یاسوهیکو اوکودِرا”، هافبک ژاپنی، در سال 1977 به “کلن”پیوست. با این حال، جایگاه چا در بین هواداران فوتبال در بوندسلیگا با هیچ بازیکن دیگری از این قاره، قابل قیاس نیست. در واقع، محبوبیت چا در آلمان تاحدی بود که اکارد انشاید، نویسنده آلمانی، در شعری که در سال 1979 سرود، برای ایجاد قافیه در شعرش، از اسم این فوتبالیست استفاده کرد.

با شروع فصل دوم، اعتماد به نفس چا به اوجش رسید اما در همان ابتدای فصل، با یک مصدومیت شدید روبرو شد. او در آگوست 1980، بعد از برخورد شدید با یورگن گلسدورف، بازیکن بایرلوکوزن، سریعا به بیمارستان منتقل شد؛ اتفاقی که هواداران آینتراخت فرانکفورت را به شدت خشمگین کرد. خوشبختانه چا زود بهبود یافت و در یک فصل درخشان دیگر موفق شد 8 بار برای تیمش گلزنی کند. اما،مهم‌تر از آن، او یکی از ارکان اصلی قهرمانی آینتراخت در جام حذفی آلمان (DFB Pokal) بود.

او در آن رقابت‌ها 6 گل به ثمر رساند؛ از جمله گل برتری تیمش در پیروزی 3 بر 1 مقابل کایزرسلاوترن در دیدار نهایی تا تیمش با شایستگی قهرمان شود. او به دلیل آمار انضباطی بسیار خوبش – چا تنها یک کارت زرد در دوران حرفه‌ای‌اش دریافت کرد-  و همین‌طور توانایی خارق‌العاده در محوطه جریمه حریفان، تبدیل به یکی از محبوب‌ترین بازیکنان آینتراخت شد.

روند رو به رشد چا در بوندسلیگا ادامه یافت. او در فصل بعد، همچنان به شکوفایی خود ادامه داد. او در فصل 82-1981 یازده بار برای تیمش گل زد. اما در فصل بعد از آن، درخشان‌ترین عملکردش را در میدان نشان داد. در این فصل او با 15 گل زده، آمار تقریبی یک گل زده در هر دو بازی را از خود بر جای گذاشت تا فصل 83-1982 که آخرین فصل دوره فراموش‌نشدنی او در این تیم بود، موفق‌ترین فصلش باشد.

آینتراخت که با مشکلات مالی هم دست به گریبان بود، چاره‌ای جز فروش او به بایرلورکوزن نداشت. لورکوزن هم با کمال میل با یکی از بهترین و با ثبات‌ترین مهاجمان بوندسلیگا قرار داد بست. عقاب‌ها-لقب آینتراخت فرانکفورت- برای از دست دادن این بازیکن که از مدت‌ها قبل از پیوستنش به این باشگاه در قلب هواداران جا باز کرده بود، ناراحت بودند. با این حال، میراث چا در آینتراخت تا امروز باقی مانده است. چا در سال 2013  در تیم منتخب تاریخ باشگاه قرار گرفت؛ درحالی‌که گروه موسیقی ایندی- راک بوم کئون چا یوث توسط نوازندگانی در آلمان به عنوان ادای احترام به بازیکن کره‌ای تشکیل شد.

لورکوزن که فصل 83-82 را با قرار گرفتن در رتبه یازدهم به پایان رساند، در شرایط اسفباری قرار داشت. به همین دلیل آنها با خرید چا، در صدد سروسامان دادن به موقعیت خود در جدول بوندسلیگا بودند. ستاره کره‌ای در این فصل 12 بار دروازه حریفان را گشود؛ از جمله گلی که برابر تیم سابقش، آینتراخت فرانکفورت، به ثمر رساند. در این فصل او دو گل سرنوشت‌ساز مقابل کلن و نورنبرگ به ثمر رساند تا تیمش را در انتهای فصل در راه رسیدن به رتبه هفتم جدول یاری دهد. حالا او یکی از مطمئن‌ترین و قابل احترام‌ترین گلزنان اروپا بود.

با این حال، فصل 85-84 برای این باشگاه بسیار ناامیدکننده پیش رفت. چا با این‌که در پیروزی 4 بر 3 تیمش مقابل مقابل فورتونا دوسلدورف در دقایق آخر بازی گل برتری را به ثمر رساند و با وجود عملکرد تعیین‌کننده‌اش مقابل بروسیا مونشن گلادباخ و هامبورگ، تاثیرگذاری و نقشش در تیم به نسبت قبل کم رنگ‌تر شده بود. چا در چهار بازی از پنج بازی انتهایی لورکوزن در ترکیب حضور نداشت و این تیم فصل را در رتبه ناامیدکننده سیزدهم به پایان برساند.

بعد از این‌که در این فصل، علی‌رغم شروع امیدوارکننده، چا و لورکوزن عملکرد فاجعه‌باری داشتند، شک و تردیدها شروع شد. با این حال،فصلِ 86-1985 برای چا، فصل پرباری بود. او که بار اصلی تیم را به دوش می‌کشید، در قرار گرفتن لورکوزن در رتبه ششم نقش بسزایی ایفا کرد. او در این فصل، در بوندسلیگا 17 بار دروازه رقبا را گشود و تیمش را برای اولین‌بار را به جام یوفا رساند. در مقطعی که او بهترین عملکرد را در لورکوزن به نمایش گذاشت، با به ثمر رساندن 10 گل در 11 بازی، موجب شد تا اریش ریبِک- سرمربی لورکوزن- عملکرد بهتری نسبت به مربی قبلی، دتمار کرامر داشته باشد. به همین دلیل، عجیب نبود که او در تیم منتخب فصل مجله کیکر جای گرفت.

 

چا در سال‌هایی که در بوندسلیگا بازی می‌کرد، دو بار در تیم منتخب فصل نشریه کیکر قرار گرفت.

با این حال، آنچه شوک‌آور شد، تصمیم چا برای پایان دادن به بازنشستگی اش از بازی‌های ملی در سال 1986 بود. کره جنوبی برای اولین‌بار از سال 1954 به جام جهانی رسیده بود و پس از یک غیبت هفت ساله، بهترین بازیکن‌شان بار دیگر آماده رهبری تیم ملی بود. داستان حضور کره جنوبی در جام جهانی، پایان خوشی نداشت؛ چرا که این تیم با حریفان بسیار قدرتمندی همگروه بود. آرژانتین، قهرمان این دوره، ایتالیا، قهرمان دوره گذشته و بلغارستان در گروه کره جنوبی قرار داشتند.

برای دومین و آخرین مرتبه، چا از بازی‌های ملی خداحافظی کرد. دوران بازی‌های ملی چا به پایان رسید و ارقام تجدید نظر شده در فدراسیون فوتبال کره جنوبی در سال 2014 ادعا می‌کند که او در 132 بازی برای این تیم 59 گل به ثمر رساند. از سوی دیگر، ادعای دیگری مبنی بر به ثمر رساندن 58 گل در 118 بازی ملی وجود دارد.

فصل 87-86 نشانه آغازِ پایان دوران حرفه‌ای چا بود. او نتوانست مانند فصل قبل، گل‌های زیادی برای تیمش به ثمر برساند و تنها شش بار موفق شد دروازه حریفان را باز کند. البته با این حال هنوز هم بازیکنی بود که در خدمت تیمش بازی می‌کرد و در بسیاری از موقعیت‌ها به جای گلزنی به هم‌تیمی‌هایش پاس می‌داد. لورکوزن در نخستین تجربه حضورش در جام یوفا، کم‌تر از حد انتظار ظاهر شد و در دور دوم این بازی‌ها درنهایت شگفتی و در مجموع دو بازی رفت و برگشت مغلوب “دوکلا پراگ”چکسلواکی شد. این تیم در انتهای فصل در رتبه ششم قرار گرفت تا در فصل بعد هم بتواند در جام یوفا شانس خود را بیازماید.

چا به دوران رکودِ حرفه‌ای نزدیک می‌شد. اما با این‌که او در این فصل تنها چهار گل به ثمر رساند که نشان از افت فاحش او در گلزنی بود، اما گویی که تمام انرژی خود را در بازی مقابل اشتوتگارت که با پیروزی قاطع 4-1 مقابل این تیم به پایان رسید، ذخیره کرده بود. او در انتهای فصل به گلزن‌ترین بازیکن خارجی بوندسلیگا تا آن مقطع تبدیل شد. با وجودِ یک فصل تقریبا ناموفق، چا در آخرین دیدار تیمش در این فصل، نمایش درخشانی داشت.

لورکوزن بعد از تجربه ناموفق فصل گذشته در جام یوفا، در این فصل موفق شد به فینال رقابت‌ها صعود کند، اما در دیدارِ نهایی به نظر می‌رسید که اسپانیول مانع بلندی برای آنها  بود. این تیم در بازی رفت 3-0 لورکوزن را درهم کوبید و ژرمن‌ها برای قهرمانی در این رقابت‌ها به یک بازگشتِ رویایی نیاز داشتند. در نیمه اول بازی برگشت، مسابقه با نتیجه بدون گل مساوی به پایان رسید تا اسپانیایی‌ها تنها چند متر با لمس جام قهرمانی فاصله داشته باشند اما لورکوزن نیمه دوم را طوفانی آغاز کرد و با دو گل از حریف پیش افتاد تا جان تازه‌ای به امیدهای از دست رفته‌اش بدمد. با این حال، لورکوزن برای تساوی در مجموع دو دیدار به یک گلِ دیگر نیاز داشت.

چا بومِ که برای استفاده از ضربه ایستگاهی ارسالی در محوطه جریمه اسپانیول سرک می‌کشید، با ضربه سری استثنایی توپ را وارد دروازه توماس انکونو کرد تا بازی به ضربات پنالتی بکشد. بازیکنانِ لورکوزن در ضربات پنالتی عملکرد بهتری داشتند و در مقابل تماشاگران خودی، جام یوفا را بالای سر بردند. فصل 89-88 آخرین فصل حرفه‌ای اسطوره کره‌ای بود. عملکرد او در فوتبال آلمان و نقش او به عنوان یک آسیاییِ پیشگام در اروپا که 98 گل در کل مسابقات به ثمر رساند غیرقابل کتمان است. او نه تنها یک مهاجم کارکشته و گلزن در آلمان بود، بلکه یک ورزشکار با دیسیپلین و دارای اخلاق حرفه‌ای بود که به یک الگوی تقریبا کامل برای دیگر فوتبالیست‌ها تبدیل شد.

چا به یاد می‌آورد:”من همیشه از حضور 10 ساله‌ام در آلمان با حس خوب صحبت می‌کنم. هنوز شور و شعف هواداران خودی که من را در زمین تشویق می‌کردند احساس می‌کنم. بوندسلیگا بهترین لحظات زندگی‌ام را رقم زد. هنوز وقتی یادِ آلمان میفتم، خوشحال می‌شوم. در این سال‌هایی که در آلمان بودم، هواداران لطف زیادی به من داشتند.”

 

چا دو ری، پسر چا بوم، هم راه پدرش را طی کرد و سال‌های برای تیم ملی کره‌جنوبی بازی کرد و در فوتبال آلمان هم به میدان رفت.

چا دو ری، پسر چا، راه پدرش را ادامه داد و در طول دوران حرفه‌ای خود، در هفت باشگاه مختلف آلمان بازی کرد. البته چا تا قبل از سون هونگ مین که در سال 2019 نقش ویژه‌ای در رساندن تاتنهام به فینال لیگ قهرمانان اروپا داشت، به عنوان موفق‌ترین و درخشان‌ترین کره‌ای که در اروپا فوتبالش را دنبال کرد، شناخته می‌شد. مهاجم تاتنهام همیشه می‌گوید که بیش‌ترین احترام را برای اسطوره فوتبال کره قائل است. او در مصاحبه پس از آن دیدار گفت:”هر بار که با چا قیاس می‌شوم، همزمان حس غرور و شرمندگی سراغم می‌آید. بنابراین بیش‌تر تلاش می‌کنم تا لایق چنین تمجیدها و قیاس‌هایی باشم.”

چا راه را برای بازیکنانی مانند سون برای انتقال به اروپا هموار کرد:” انتظارات در کره از من زیاد بود. تنها راهی که می‌توانستم هواداران را خوشحال کنم، این بود که بازی‌های خوبی ارائه دهم. در تمام دوران حضورم در آلمان به نظم و انضباط اهمیت زیادی می‌دادم. همین طرز فکر سبب شد تا در تمام آن سال‌ها در آلمان دوام بیاورم. مسیری را پیمودم که قبل از من کسی آن را نرفته بود.”

تنها سون نبود که لب به تمجید و تحسین از چا گشود. بزرگان فوتبال دنیا جوری از او تعریف می‌کنند که گویی از دید آنها، این کره‌ای قهرمان آنهاست. لوئیز فیگو، فوتبالیست افسانه‌ای پرتغال ادعا کرده که چا، بزرگ‌ترین الگویش است. پائولو مالدینی هم در مصاحبه گفت از این‌که هیچ وقت با قهرمانِ دو باره جام یوفا تنه به نته نشده، خوشحال است. پله افسانه‌ای هم از این بازیکن این‌گونه ستایش کرده:”چا واقعا می‌داند چگونه فوتبال بازی کند.”

البته خیلی عجیب نیست که بازیکنان بزرگ آلمان هم از چا تعریف و تمجید کنند. الیور کان اعتراف کرد که خیلی دوست داشت تا امضای چا را داشته باشد. در حالی‌که میشائیل بالاک هم تواناییِ این بازیکن را ستایش می‌کند. او قبل از بازی‌های جام جهانی 2002 که بخشی از بازی‌ها در کره جنوبی برگزار می شد، سوال کرد: “آیا،میزبانِ مسابقات همان کشورِ چا بوم کئون است؟” او در ادامه گفت:”همیشه دوست داشتم به این کشور سفر کنم. چا بتِ من است.”

گونتر نتزر معتقد بود که چا در تیم‌های بزرگ اروپایی می‌توانست یک مهره کلیدی باشد. یورگن کلینزمن نیز از این‌که سطح ِبازی‌اش با چا قیاس می‌شد، مخالف بود و اعتراف کرد:”سطح بازی من در حد چا بوم نیست.” در بیرون از زمینِ فوتبال هم چا مورد تحسین همگان بود. گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان، تمایل خود را برای دیدار با او نشان داد. او گفت:”هدف من از سفر به کره جنوبی حرکت دادن دو کشور در مسیر پیشرفت و دوستی عمیق‌تر این ملت‌هاست؛ و البته اول دوست دارم با چا ملاقات کنم.”

چا تصمیم گرفت پس از بازنشستگی به سراغ مربیگری برود اما نتوانست موفقیتی را که به عنوان بازیکن داشت در این وادی تکرار کند. او بین سال‌های 1991 تا 1994 سرمربی باشگاه کره‌ای هیوندای هوارنگ-ای در “کِی لیگ”بود؛ پس از آن با تیم ملی کشورش به عنوان سرمربی در جام جهانی 1998 فرانسه حاضر شد. با این حال چیزی که در انتظارِ چا بود، شکست‌هایی فاجعه‌آمیز بود. تیمش در بازی اول 3-1 مغلوب مکزیک شد و برابر هلند با 5 گل در هم شکست. اسطوره فوتبال کره بعد از این دو مسابقه با بی‌رحمی تمام از سوی فدراسیون فوتبال این کشور اخراج شد تا نتواند در بازی سوم برابر بلژیک روی نیمکت تیمش بنشیند.

بحث و جدال بعد از این اتفاق تلخ آغاز شد زیرا که چا فدراسیون فوتبال این کشور را مقصر ناکامی تیمش قلمداد کرد. او ادعا کرد که برخی از مسابقات فوتبال باشگاهی در کره جنوبی با تبانی مشخص می‌شوند. از سویی دیگر، عدم وعده پاداش به بازیکنان از سوی فدراسیون، موجب کم‌انگیزگی بازیکنان شد. قابل پیش‌بینی بود که بعد از این صحبت‌ها، فدراسیون واکنش سخت‌گیرانه‌ای بگیرد و او را به مدت 5 سال از مربیگری در این کشور محروم کرد. چا مجبور شد برای ادامه مربیگری به چین و باشگاه شنژن پینگان برود. اما کماکان تصویر عمومی که از او وجود داشت، همان فوتبالیست بزرگِ کره‌ای بود. در سال 1999 او به عنوان بهترین فوتبالیست قرن قاره آسیا انتخاب شد.

سرانجام چا راه بازگشت به مربیگری در کشورش را پیدا و موفقیت‌های زیادی هم کسب کرد. در سال 2004؛ بعد از این‌که به عنوان سرمربی باشگاه سوون بلووینگز انتخاب شد این تیم را در لیگ کره به مقام قهرمانی رساند؛ عنوانی که او بعدها آن را با ارزش‌تر از دو قهرمانی‌اش در جام یوفا به عنوان بازیکن توصیف کرد. چا یک مقام قهرمانی دیگر نیز در لیگ کره به دست آورد و قبل از استعفایش در سال 2010، دو بار هم به عنوان بهترین مربی فصل این کشور برگزیده شد.

در این روزها، چا از دنیای مربیگری فاصله گرفته و تمرکزش روی پرورش فوتبالیست‌های مستعد کره جنوبی است. او به طور منظم برگزارکننده جایزه “چا بوم کئون”است که هر سال به آینده‌دارترین بازیکنان کره جنوبی اهدا می‌شود. پارک جی سونگ یکی از برندگان این جایزه بود. موسسه چا بوم کئون که توسط این اسطوره فوتبال کره جنوبی اداره می‌شود از افرادی برنده این جایزه تشکیل شده و اصول اولیه آن هم تعهد، نگرش درست و اخلاق کاری متمرکز است.

چا در سال 2017 گفت: “به نظرم مفهوم بازی جوانمردانه باید در سنین پایین آموزش داده شود. شخصا مدرسه فوتبالم را اداره می‌کنم چون می‌خواهم این بچه‌ها بخشی از یک جامعه سالم باشند.” در سال 2018 ، پروژه “چابوم پِلاس”با هدف این‌که بازیکنان جوان آسیایی برابر تیم‌های جوانان باشگاه‌های بوندسلیگا قرار بگیرند و خود را محک بزنند، ایجاد شد. ستاره سابق بایرلورکوزن همیشه تلاش کرده که استعدادهای فوتبال در قاره آسیا را گرد هم آورد تا این فرصت برای آنها فراهم شود مانندِ او بتوانند در اروپا راهش را ادامه دهند.

 

چا همچنان چهره‌ای قابل احترام در آلمان است و به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ جام یوفا (لیگ اروپا)، شناخته می‌شود.

چا در 2019 نشان افتخار شایستگی جمهوری فدرال آلمان برای بهبود روابط دو کشور را دریافت کرد، به طور مدوام یک برنامه‌ تلویزیونی با محوریت مذهب را میزبانی می‌کند و اعتقاداتش را توضیح می‌دهد و درباره قسمت‌هایی از انجیل که گفته می‌شود به خوبی می‌شناسد، بحث می‌کند. چا یک بار مطرح کرد که:” سه چیز در زندگی من بسیار مهم هستند. خانواده، مذهب و فوتبال. فوتبال کار و زندگی من است ولی وقتی که پسرفت‌هایی در حرفه‌ام داشته‌ام، خانواده‌ام و مذهبم همیشه کمکم کردند بهتر شوم.”

پیشرفت‌هایش همیشه از پسرفت‌هایش بسیار قوی‌تر بوده‌اند: از سربازی اجباری تا دو قهرمانی در جام یوفا و از شکست‌هایش به عنوان سرمربی تیم ملی کره جنوبی تا موفقیت با سوون بلووینگز، ایمان چا او را به اوج رساند. مسیر چشم‌گیرش به چراغ‌های روشن فوتبال اروپا، راه را برای بسیاری از بازیکنان آسیایی بعد از او باز کرد و همه آنهایی که از این قاره آمدند، دِین مشترکی را نسبت به یکی از تاثیرگذارترین پیشگامان فوتبال قاره دارند.

 

عنوان اصلی مقاله: Figo, Ballack and Kahn’s hero: the story of Cha Bum-kun, Asia’s greatest footballing export نویسنده: Luke Osman نشریه / وبسایت: thesefootballtimes زمان انتشار: می 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 دیدگاه ارسال شده است