درباره ریموند گوتالس؛ مسیح موعودِ مارسی

یکی از چندین لقب گوتالس به لطف توانایی او در بازیخوانی و فلج کردن با استعدادترین رقبا، " ریموند لا ساینس "يا "ريموند دانشمند" بود. برنامه او معمولا شامل یک خط دفاعی قوی، استفاده دقیق از تله آفساید و پرسینگ هوشمندانه بود.

هفت‌یک– اولین فینال پس از تغییر برند رقابت‌های جام باشگاه‌های اروپا به لیگ قهرمانان فعلی، 27 سال پیش برگزار شد. این بازی، بسیار نحس بود. مارسی، که با یک گل در مونیخ برابر میلان به پیروزی رسید، دو سال قبل در یک فینال سخت به میدان رفته و در ضربات پنالتی قهرمانی را به ستاره سرخ بلگراد واگذار کرده بود. دو نمایش بی‌روح بخشی از دلایلی است که چرا ریموند گوتالس، مربی مارسی در آن زمان، به‌ندرت در خارج از فرانسه و بلژیک به عنوان یک مربی بزرگ شناخته می‌شود؛ حتی اگر به یاد بیاوریم که نزدیک به 4 دهه روی نیمکت تیم‌های این کشورها نتایج درخشانی کسب کرد.

اما دلایل دیگری نیز وجود دارد. او یک مربی زیرک و فردی خوش مشرب بود که تقریبا همیشه سیگاری روی لبش داشت، موهایی متمایز که مشخصا به رنگ مشکی درآمده بودند و یک ژاکت ضد آب موج‌دار بر تن می‌کرد که خرافات مانع از شستنش می‌شد. برنارد تاپی، مالک تندخوی باشگاه مارسی، این تیم را در سال 1986 و همزمان با خریدن میلان توسط سیلویو برلوسکونی، خریده بود. او ترجیح می‌داد که گوتالس در طول دوران حضورش در المپیک مارسی در سایه قرار بگیرد. سال‌ها فوتبال اروپا زمین مبارزه بین دو فرد قدرتمند شد که به دنبال کسب اعتباری بودند که از طریق فتوحات تجاری و سیاسی خود به آن دست پیدا نکرده بودند. برای تاپی که حتی وارد دنیای بازیگری نیز شد، تبدیل شدن مارسی به قهرمان اروپا مانند این بود بازیگر نقش جک نیکلسون در فیلم دیوانه از قفس پرید، شود.

 

برنارد تاپی قصد داشت همان مسیری را با مارسی طی کند که برلوسکونی با میلان رفته بود و قهرمان اروپا شده بود.

 

با این حال نکته مهم‌تر برای میراث گوتالس این واقعیت است که دو قهرمانی بزرگ او- با مارسی در سال 1993 و قهرمانی در لیگ با استاندارد لیژ در 1982 – به فساد آلوده شدند. او نقشی در تقلب مارسی نداشت: تاپی و سایرین برای پرداخت رشوه به بازیکنان والنسین در ازای کم فروشی در آخرین دیدار لیگ فرانسه پیش از رویارویی با میلان، به زندان محکوم شدند. اما این رسوایی شباهت‌های ناخوشایندی با حرکت استاندارد در سال 1982 داشت. در آن زمان گوتالس به بازیکنان تیم واتِرشِی، آخرین رقیب تیمش در رقابت‌های داخلی، که رشوه دریافت کرده بودند، کمک کرده بود. استاندارد در آن زمان باید در فینال جام در جام اروپا به مصاف بارسلونا می‌رفت که با نتیجه 1-2 نیز شکست خورد. گوتالس مجبور شد از هدایت استاندارد استعفا بدهد و به مدت یک سال از کار در بلژیک محروم شد. او همیشه هرگونه اقدام غیرقانونی در این مورد را تکذیب کرده و تنها یک پاراگراف کوچک از زندگینامه‌اش در سال 1994 را به این اتفاق اختصاص داد و از آن با عنوان ” تسویه حساب سیاسی ” یاد کرد.

در آن زمان بی‌اعتمادی نسبت به فوتبال بلژیک بیش از غرب وحشی بود. نزدیک‌ترین دنبال‌کننده استاندارد در سال 1982 اندرلخت بود که گوتالس پیش از آن دوران موفقی را در این تیم نیز سپری کرده بود و کنستانت فَندِن استاک، مدیرعامل این تیم، بعدها به یک داور رشوه داد تا به آنها در پیروزی برابر ناتینگهام فارست در نیمه نهایی جام یوفا در سال 1984 کمک کند.

با همه تخلفات رخ داده، گوتالس مشخصا یک مربی فوق‌العاده بود. او پس از پایان دوران دروازه‌بانی متوسطش این را نشان داد و سه باشگاه کوچک را از گمنامی به شهرت رساند؛ تا این‌که در سال 1966 به عنوان کمک مربی تیم ملی بلژیک، تحت هدایت فندن استاک، استخدام شد. فندن استاک دو سال بعد این سمت را ترک کرد تا به عنوان مدیر یک باشگاه فعالیت کند و گوتالس جانشین او شد. او خیلی زود به غیبت 16 ساله بلژیک در رقابت‌های جهانی پایان داد و آنها را به جام جهانی 1970 برد و در جام ملت‌های اروپای 1972 نیز به مقام سوم رساند.

 

ریموند گوتالس در جام‌جهانی 1970 و یورو 1972، هدایت تیم ملی بلژیک را برعهده داشت.

 

یکی از چندین لقب گوتالس به لطف توانایی او در بازی خوانی و فلج کردن با استعدادترین رقبا، ” ریموند لا ساینس “یا “ریموند دانشمند” بود. برنامه او معمولا شامل یک خط دفاعی قوی، استفاده دقیق از تله آفساید و پرسینگ هوشمندانه بود. کاری که او بارها در طول دوران حرفه‌ای‌اش از جمله برابر میلان، به کار گرفت.

یکی از درخشان‌ترین شاهکارهای او زمانی شکل گرفت که تیم‌های بزرگ شروع به غلبه بر انقلاب توتال فوتبال هلند کردند. تیم یوهان کرویف نتوانست در دیدار رفت و برگشت برابر بلژیک در انتخابی جام جهانی 1974 گلزنی کند و اگر گل زیبای دقیقه آخر بلژیک در آمستردام به بهانه خطای آفساید و روی اشتباه داوری مردود نمی‌شد، هلند نمی‌توانست به جام جهانی صعود کند. آنها با تفاضل گل بهتر موفق به صعود شدند و تا فینال این رقابت‌ها پیش رفتند و تیم گوتالس به اولین تیمی تبدیل شد که علی‌رغم دریافت نکردن حتی یک گل، جواز صعود به جام جهانی را به دست نیاورد.

با این حال تیم‌های گوتالس توانایی حمله کردن نیز داشتند. او پس از بازگشت به رقابت‌های باشگاهی موفق شد با اندرلخت در فینال جام در جام 1978 به پیروزی 4-1 برسد و دو قهرمانی خوب سوپرکاپ نیز کسب کرد که با پیروزی 5-3 در مجموع دو بازی برابر بایرن مونیخ در 1976 و 4-3 برابر لیورپول در 1978 به دست آمد.

پس از آن و پیش از درخشش و رسوایی با استاندارد لیژ، نوبت به مربیگری در فرانسه و پرتغال رسید. با این حال او پس از اتفاقی که در استاندارد رخ داد، مدت زیادی دور از میادین نماند. ریسینگ جت (Racing Jet)، تیمی در زادگاهش بروکسل، در سال 1985 این مربی را استخدام کرد و پس از آن به بوردو پیوست. در این تیم بود که گوتالس کار را برای مارسی تاپی در زمین سخت کرد و آنها را در رسانه‌ها به سخره گرفت. بنابراین وقتی تاپی از او خواست که در اواسط فصل 91 – 1990 جانشین فرانتس بکن باوئر شود شرایط بین آنها چندان دوستانه نبود.

اما این دو با یکدیگر دوران موفقی را سپری کردند؛ حتی با این‌که گاهی در طول سه سال بعد شعله‌هایی از این درگیری زبانه می‌کشید. گوتالس سه قهرمانی در لیگ فرانسه به دست آورد (هرچند قهرمانی 1993 از این تیم سلب شد)، دو بار به فینال‌های اروپایی رسید و دوبار به عنوان مربی از سمت خود کنار گذاشته شد؛ بدون این‌که اخراج شده باشد. در عوض به مدت چند ماه از تیم دور بود و پس از آن بار دیگر با برآورده نشدن توقعات تاپی از جانشینان او، تومیسلاو ایویچ و ژان فرناندز، به پست خود بازگشت.

گوتالس یک بار در پاسخ به سوالی درباره رابطه‌اش با تاپیِ تندخو گفت:” من هرگز در طول دوران حرفه‌ای مربیگری‌ام که نزدیک 40 سال طول کشید، اخراج نشدم. اما در مارسی چند بار در هفته درِ خروج را به من نشان می‌دادند.” گوتالس وقتی به مارسی پیوست که حدود 70 سال داشت و از تاپی که می‌دانست به او نیاز دارد، نمی‌ترسید. با چند استثنا که اریک کانتونا برجسته‌ترین آنها بود، بازیکنان او را پاپی (پدربزرگ) صدا می‌زدند. آنها به او علاقه داشتند و دلیل این علاقه هوش تاکتیکی، حس شوخ طبعی و این مسئله بود که او در روزهای غیر مسابقه‌ای، آزادی زیادی به بازیکنان می‌داد. همین سوپاپ اطمینانی بود که فشار غیرقابل مقایسه بازی برای مارسی و تاپی را از روی دوش آنها برمی‌داشت.

 

یکی از چندین لقب گوتالس به لطف توانایی او در بازی خوانی و فلج کردن با استعدادترین رقبا، ” ریموند لا ساینس “یا “ریموند دانشمند” بود.

 

مارسی اولین بار در یک چهارم نهایی جام باشگاه‌های اروپای 1991 برابر میلانِ برلوسکونی قرار گرفت. گوتالس ادعا می‌کرد تاپی تا سه ماه قبل از روز مسابقه، هر شب در ساعتی حوالی 3 نیمه شب با او تماس می‌گرفت و می‌پرسید:” برای این بازی برنامه‌ریزی کردی؟” و گوتالس همواره پیش از قطع کردن پاسخ می‌داد:” تلاش خودم را می‌کنم.” وقتی بازی رفت در ورزشگاه سن سیرو فرا رسید، گوتالس و تیمش عملکردی قابل توجه را به نمایش گذاشتند.

میلان پادشاه اروپا بود و دو سال قهرمان جام باشگاه‌های جهان نیز شده بود. مارسی به جای 16 بازیکن تنها با 14 بازیکن به ایتالیا رفته بود چرا که گوتالس تصمیم گرفت به دلیل نارضایتی از کانتونا و ژان تیگانا، هردوی آنها را از فهرست خط بزند. او بعدا گفت:” کانتونا به سبک بازی تیم من نمی‌خورد”؛ سال‌ها بعد درخشش مثلث جذاب هجومی‌اش شامل کریس ودل، ژان پیر پاپین و عابدی پله حرفش را تایید کرد.

بازی در سن سیرو حکایت از ظهور المپیک مارسی به عنوان یک قدرت اروپایی داشت. مارسی یک گل زودهنگام و از روی بی‌نظمی دریافت کرد اما طوری بار دیگر کنترل بازی را در دست گرفت که هرگز تیم‌های مهمان نتوانسته بودند چنین کاری برابر شاگردان آریگو ساکی انجام دهند. میلان با تساوی 1-1 از شکست گریخت. مارسی به لطف والی ِ کریس وادل، در بازی برگشت با یک گل به پیروزی رسید. وقتی نورافکن‌ها در فاصله یک دقیقه به پایان بازی به صورت موقت از کار افتادند، میلان حاضر به ادامه بازی نشد و همین مقاومتِ شدید باعث محرومیت آنها شد. مارسی تنها میلان را از قدرت به زیر نکشیده بود؛ بلکه این تیم را به سخره گرفت. تاپی از خود بی‌خود شده بود.

اما مارسی پس از این پیروزی بیش از حد به خود مطمئن شد و نتوانست کار را در فینال به پایان برساند. ستاره سرخ بلگراد در وقت‌های قانونی آنها را ناامید کرد و پس از آن در ضربات پنالتی تیم پیروز میدان لقب گرفت. گوتالس بعدتر اظهار تاسف کرد که تیمش بیش از اندازه حاکم مطلق میدان بود و باید کمی در مهار مهاجم ستاره سرخ هشیارتر عمل می‌کرد.

 

مارسی بعد از شکست دادن میلان، در آستانه فتح اروپا در سال 1991 بود اما در فینال مغلوب ستاره سرخ بلگراد شد.

 

گوتالس در نهایت در سال 1993 مارسی را قهرمان اروپا کرد اما رسوایی رشوه دادن به بازیکنان والنسین، به سقوط این تیم منجر شد.

 

دو سال بعد شاگردان گوتالس این شکست را جبران کردند و به اولین و- تا به امروز – تنها باشگاه فرانسوی تبدیل شدند که فاتح اروپا شده است. این تیم در سال 1993 از جذابیت کم‌تری برخوردار بود. وادل به شفیلد ونزدی و پاپن به میلان فروخته شده بودند اما بازیکنان حتی با این‌که در مرحله گروهی پیروزی 2-0 برابر رنجرز در ورزشگاه خانگی را با تساوی عوض کردند، عاقل‌تر شده بودند. مارسل دسایی اجازه نداد جای خالی کارلوس موزر به چشم نیاید، فابیان بارتز یک پیشرفت نسبت به پاسکال اولمتا در دروازه به حساب می‌آمد و دیدیه دشان و فرانک سوازی در خط میانی تحولاتی ایجاد کرده بودند. و پله که بیش‌تر از دوره بکن باوئر، تحت نظر گوتالس رشد کرده بود، مثل همیشه می‌درخشید.

این بازیکن غنایی بهترین بازیکن فینال 1993 بود و پائولو مالدینی را با دوندگی زیاد خسته کرد و یک کرنر گرفت که به گل برتری تیمش که توسط باسیل بولی به ثمر رسید، منجر شد. این مربی در 72 سالگی معمولا از سوی رسانه‌های بلژیکی با نام ” کلمبو” (توضیح مترجم: یک سیاست مدار ایتالیایی) خطاب می‌شود چرا که روشِ برخوردِ او با مسائل، بزرگ‌ترین تنش‌ها و بحران‌ها را حل می‌کرد. با این حال خیلی زود بار دیگر موفقیت او به یک رسوایی مرتبط و خبر تبانی در دیدار برابر والنسین منتشر شد.

عنوان اصلی مقاله: Raymond Goethals: Marseille's messiah who toppled mighty Milan نویسنده: Paul Doyle نشریه / وبسایت: گاردین زمان انتشار: می 2020
کلمات کلیدی:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *