بهترین مربیان تاریخ به انتخاب فورفورتو؛ 61 تا 70
هفتیک– نشریه معتبر فورفورتو در شماره اخیرش (ژوئن 2020)، فهرست 100 مربی برتر تاریخ را اعلام کرد که مطمئنا مانند هر انتخاب دیگری، موافقان و مخالفی خواهد داشت. اما آنطور که خود این نشریه نوشته، در ردهبندی این مربیان، به نوآوریهای آنها در مسائل تاکتیکی، نحوه مدیریت بازیکنان و مهمتر از همه، جامهایی که آنها بردند، توجه شده است. این قسمت چهارم این فهرست است که رتبههای 61 تا 70 را شامل میشود.
کارلوس بیانکی خیلی مهمتر از آن است که به عنوان بدل لری دیوید (کمدین آمریکایی) شناخته شود. او مربیای است که بیشترین قهرمانی را در تاریخ باشگاهی آمریکای جنوبی به دست آورده است. او در دوران بازی، گلزنی حرفهای بود. بیانکی سه بار در دوران حضورش در ولز سارسفیلد، عنوان بهترین گلزن لیگ برتر آرژانتین را به دست آورد. او همچنین در 5 مقطع متفاوت، عنوان بهترین گلزن لیگ فرانسه را با پیراهن رنس و پاریسن ژرمن از آن خود کرد. تا زمان ظهور لیونل مسی، هیچ آرژانتینی نتوانسته بود به رکورد 385 گل زده بیانکی دست پیدا کند. حتی آلفردو دی استفانو نیز چنین موفقیتی نداشت. اوایل دوره مربیگری او در رنس و نیس با شرایط خوبی همراه نشد. بنابراین او به خانه برگشت و هدایت ولز سارسفیلد را در دست گرفت. اسطوره این باشگاه خیلی زود به بت هواداران تبدیل شد و لقب ” ال ویری ” به معنای نایبالسلطنه را از آن خود کرد. ولز سارسفیلد با تمرکز روی اتحاد تیمی و ساعتها کار روی ضربات آزاد و برنامهریزی، موفق شد در سال 1993 قهرمان کلوسورای آرژانتین شود که اولین قهرمانی در 25 سال گذشته برای این باشگاه بود. بیانکی در بازی سرنوشتساز برابر استودیانتس، ضربه پنالتی را به خوزه لوییس چیلاورت، دروازهبان تیمش، سپرد که با گل کردن آن جام قهرمانی را از آن تیم خود کرد. یک سال بعد، ولز سارسفیلد برای اولینبار در تاریخش، با پیروزی برابر سائوپائولو، مدافع عنوان قهرمانی، قهرمان کوپا لیبرتادورس شد. بیانکی به دلیل اعتراض شدیدش پس از نشان دادن کارت قرمز به رائول کاردوسو، که تکل خشنی زده بود، اخراج شد. اما تیم آرژانتینی موفق شد با نتیجه 5-3 در ضربات پنالتی در زمین حریف برزیلی به پیروزی برسد. آنها به روند موفقیتآمیز خود ادامه داده و در جام باشگاههای جهان نیز میلان را شکست دادند. این در حالی بود که میلان در فینال لیگ قهرمانان با 4 گل بارسلونا را در هم شکسته بود.
بیانکی پیش از کسب دو قهرمانی دیگر گفت” وقتی در ژانویه 1993 در کنار یکدیگر قرار گرفتیم، هرگز تصور نمیکردیم که بتوانیم قهرمان جهان شویم.” او در یک دوره ناامیدکننده روی نیمکت رم نشست اما بار دیگر در سال 1998 به آرژانتین برگشت و هدایت بوکاجونیورز را بر عهده گرفت. بوکا 6 سال بود که قهرمان لیگ نشده بود اما بیانکی مشکلات خط حمله آنها را حل کرد و آزادی کافی به خوان رومن ریکلمه 20 ساله داد. این تیم در 40 بازی شکست نخورد و خیلی سریع، سه قهرمانی به دست آورد. بوکا در سال 2000 بهترین سال تاریخ خود را تجربه کرد. موفقیت در لیگ داخلی با اولین قهرمانی در لیبرتادورس پس از 22 سال همراه شد. آنها در جام باشگاههای جهان نیز برابر رئال مادرید به پیروزی رسیدند. این تیم یک بار دیگر در سال 2001 نیز قهرمان کوپا لیبرتادورس شد و بیانکی در اوج خداحافظی کرد اما دو سال بعد، بار دیگر به بوکا بازگشت. او با بهره گرفتن از استعداد کارلوس تبس، ستاره نو ظهور تیمش، یک قهرمانی دیگر و چهارمین قهرمانی در کوپا لیبرتادورس را به دست آورد که یک رکورد بود. وقتی بیانکی با پیروزی مجدد برابر میلان، سومین قهرمانی در جام بین قارهای را کسب کرد، به اولین مربی تاریخ تبدیل شد که در سه برهه متفاوت در سطح باشگاهی به چنین موفقیتی دست پیدا کرده است. تا به امروز تنها پپ گواردیولا توانسته با این رکورد برابری کند. بیانکی هرگز به پیروزیهای مدنظر خود در اروپا نرسید – پیوستن به اتلتیکو مادرید در سال 2005 تنها 6 ماه طول کشید – اما شاهکار او در آمریکای جنوبی بیرقیب است. بیانکی پس از موفقیت با ولز سارسفیلد و بوکا حالا در ورزشگاه هردوی این تیمها مجسمهای دارد. در مجموع، او واقعا خوب بود.
دستاوردهای وایزوایلر به اندازهای بزرگ بود که دو انستیتوی فوتبال به یاد او نامگذاری شد:” آکادمی ورزش آلمان ” و ” هنس، بزرگترین بازیکن تاریخ “. او در دهه 70 میلادی بروسیا مونشن گلادباخ را به تیمی قابل توجه تبدیل کرد. آنها را از لیگ دسته دوم به سه قهرمانی بوندس لیگا و یک قهرمانی جام یوفا رساند. او در سالهایی که در خارج از آلمان حضور داشت (که شامل یک سال هدایت بارسلونا هم بود) در نیویورک کوسموس و گراسهاپرز به قهرمانی رسید. همچنین چهارمین قهرمانی لیگ آلمان را نیز با کلن به دست آورد.
منوتی با پیراهنی یقه باز، موهایی بلند و سیگارهایی که همیشه بین انگشتهایش بودند، شخصیتی شبیه به نوازندگان راک اند رول داشت و میگفت:” یک فوتبال برای راستها وجود دارد و یک فوتبال برای چپها ” (توضیح مترجم: اشارههای او به نیروهای سیاسی راست و چپ بود). او معتقد بود که این بازی متعلق به مردم است و تیم او باید آنها را سرگرم کند. چنین اشتیاقی برای استراترژی هجومی و با پرسینگ بالا باعث شد که آرژانتین در خاک خود، قهرمان جام جهانی 1978 شود. او فردی الهامبخش برای مربیانی چون مارسلو بیلسا و پپ گواردیولا بود که امروزه هم از مشاوره با او سود میبرند.
اتحاد جماهیر شوروی 69 سال به حیات خود ادامه داد و کاچالین موفقترین مربی فوتبال این کشور در این سالها بود. این مربی اهل مسکو در سال 1956 با پیروزی برابر یوگسلاوی در فینال ملبورن، این تیم را به مدال طلای المپیک رساند. چهار سال بعد در فینال جام ملتهای اروپا 1960 بار دیگر یوگسلاوی، این بار در پاریس، قربانی کاچالین شد. او پس از بازگشت به سطح باشگاهی، موفق شد در سال 1964 تیم گرجستانی دینامو تفلیس را به اولین قهرمانی در لیگ شوروی برساند.
بیشتر مربیان در صورت ارائه عملکرد ضعیف تیمشان مانند آنچه تیم ملی آلمان در جام جهانی 2018 به نمایش گذاشت، از کار برکنار میشوند. اما بیشتر آنها به اندازه لوو از زمان حضورشان روی نیمکت تیم در سال 2006 اعتبار و ارزش به تیمهایشان اضافه نکردهاند. اعتقاد او به استفاده از استعدادهای جوان مانند توماس مولر، مانوئل نویر، مسوت اوزیل و سایرین در سال 2009 ، 5 سال بعد جواب داد و آنها در برزیل موفقیتی بزرگ به دست آوردند. لوو یکی از ویرانگرترین پیروزیهای تاریخ تورنمنتهای بزرگ را رهبری کرد؛ زمانیکه تیمش با نتیجه 7-1، برزیل، میزبان جام جهانی 2014، را تحقیر کرد.
علیرغم موفقیتهایی که بیلاردو در استودیانتس داشت، حضور او روی نیمکت تیم ملی آرژانتین به جانشین سزار لوییس منوتی در سال 1983 با مخالفتهایی همراه شد. اما سبک مهم نبود. او میگفت: ” باید همیشه به اول شدن فکر کنی. چون دوم شدن خوب نیست.” خوشبختانه این شعار باعث شد تا دیهگو مارادونا در جام جهانی مکزیک 1986 بهترین بازیهایش را به نمایش بگذارد و آرژانتین موفق شد برای دومین بار در طول 8 سال، جام قهرمانی جهان را بالای سر ببرد. آنها با هدایت بیلاردو به فینال جام جهانی 1990 ایتالیا نیز رسیدند اما دوم شدن خوب نبود.
شاید در فینال یورو 2016، سانتوس در مقایسه با کریستیانو رونالدو مصدوم و عصبانی به نظر در نقش دوم ظاهر شد اما فاتحان تیم ملی پرتغال با تلاش این مربی ساخته شدند. تیم او در فینال لیگ ملتهای اروپای 2019 نیز برابر هلند به پیروزی رسید؛ درخشش دوباره کاپیتان فوقالعاده آنها که نقاط قوتش بار دیگر به خوبی مورد استفاده قرار گرفت. سانتوس که با پورتو هم قهرمانی را تجربه کرده، به عنوان بهترین مربی دهه 10 – 2000 در سوپرلیگ یونان انتخاب شد. او به خوبی با شرایط قهرمان کردن یک تیم آشناست.
استوا بخارست در شش فصل پیش از آن در جام باشگاههای اروپا نتوانسته بود از مرحله اول صعود کند. آنها با هدایت ینی تا فینال پیش رفتند و به اولین تیم اروپای شرقی تبدیل شدند که در سال 1986 جام قهرمانی این رقابتها را بالای سر برد. ینی 6 فصل به عنوان سرمربی در استوا حضور داشت و 5 قهرمانی لیگ به دست آورد. او پس از 20 سال، تیم ملی رومانی را در سال 1990 به اولین جام جهانیاش برد. تیم او در مرحله گروهی یورو 2000 بالاتر از انگلیس ایستاد و به دور بعدی نیز صعود کرد.
سالهای درخشان آژاکس تحت هدایت رینوس میشل آغاز شد اما تاریخ گاهی کواکس، مربی رومانیایی که جانشین او شد، را فراموش میکند. کواکس سطح قابل توجهی از آزادی را در اختیار تیمش که پر از ستارههایی مانند یوهان کرویف و پیت کایزر بود، قرار داد. او با این اقدام موفقیتهای بسیاری مانند قهرمانیهای متوالی در لیگ هلند و دو قهرمانی در جام باشگاههای اروپای 1972 و 1973 را درو کرد. کواکس هنوز تنها مربی خارجی تاریخ تیم ملی فرانسه است و به ساخت آکادمی کلرفونتن کمک کرد.
پارما یکی از جذابترین باشگاههای فوتبالِ دهه 90 میلادی بود و نویو اسکالا معمار این تیم محسوب میشد. هافبک سابق میلان و اینتر، مربیگری را با رجینا آغاز کرد. او در دو فصل موفق شد این تیم را از دسته سوم بالا بیاورد و تنها با شکست در پلی آف نتوانست اولین حضور در رقابتهای سری A را در تاریخ این باشگاه رقم بزند. عملکرد درخشان او، مالکان بلندپرواز پارما را تحت تاثیر قرار داد. آنها در فصل 89-1988 در میانه جدول سری B قرار داشتند و به لطف حمایت شرکت لبنیاتی پارمالات به دنبال صعود به سری A بودند. اسکالا به این تیم پیوست و آبی و زردپوشان را در اولین فصل حضورش به سری A رسید. این مربی باهوش سیستم خلاقانه استفاده از وینگ-بک را به کار گرفت و در اولین فصل حضور تیمش در سری A، خریدهای هوشمندانهای مانند کلودیو تافارل و توماس برولین داشت. تافارل در گفتگو با FFT اظهار داشت:” ما در سال اول یک هدف روشن داشتیم: سقوط نکنیم. باشگاه زمین تمرین نداشت و ما در پارک تمرین میکردیم.”
اما پارما برخلاف تمامی تصورات عمل کرد و با قرار گرفتن در رده ششم جدول، مجوز حضور در رقابتهایی اروپایی را به لطف سبک بازی شجاعانه اسکالا دریافت کرد. برولین در این باره گفت:” بسیاری از تیمها برای 0-0 بازی میکنند. ما میخواستیم حمله کنیم. به نظر تمام ایتالیا، ما تیمی هیجانانگیز بودیم.” خیلی زود نظر تمام اروپا نیز همین بود. پارما در سال 1992 با پیروزی برابر یوونتوس قهرمان کوپا ایتالیا شد. یک سال بعد آنها در ورزشگاه ومبلی، آنتورپ را شکست دادند و قهرمان جام در جام اروپا شدند.
آنها بدون فاستینو آسپریلا، بازیکن کلیدی خود، به این افتخار دست پیدا کردند. او به تازگی از تیم کلمبیایی اتلتیکو ناسیونال به پارما محلق شده بود اما به دلیل مشاجره با یک راننده اتوبوس و لگد زدن به در با عصبانیت، دچار مصدومیت شده بود. پارما با حضور جانفرانکو زولا قدرت بیشتری گرفت و در سه فینال اروپایی متوالی حضور پیدا کرد. آنها در 1994 در فینال جام در جام برابر آرسنال شکست خوردند، سپس در فینال جام یوفا 1995 برابر یوونتوس به پیروزی رسیدند تا یک قهرمانی دیگر به دست آورند. اسکالا در این باره گفت:” ما در تک بازیها به اندازه سایر تیمها قدرتمند هستیم.” این مربی جسور فرصت حضور در میدان را به بوفون 17 ساله داد. اما تصمیم به خرید هریستو استویچکوف در سال 1995 – چند ماه بعد از اینکه این بازیکن بلغاری برنده توپ طلا شد- تنش و درگیری را بین اسکالا و کالیستو تانزی، مدیرعامل تیم، ایجاد کرد. از او خواسته شد که سیستم خود را تغییر دهد تا جایی برای حضور این بازیکن تازه وارد ارزشمند پیدا کند اما اسکالا حاضر به انجام این کار نشد. پس از این اتفاق یک فصل نه چندان موفق سپری شد و اسکالا پارما را ترک کرد. او بعدها با بورسیا دورتموند در فصل 98-1997 قهرمان جام بین قارهای شد و در سال 2002 شاختار دونتسک را به اولین قهرمانی در لیگ اوکراین رساند. پس از ورشکستگی پارما در سال 2015، اسکالا به عنوان مدیرعامل به این تیم بازگشت و به آنها کمک کرد که بار دیگر از سری D به سری A بازگردند. سرنوشت فوتبال ایتالیا بدون تیم قهرمان و جسور اسکالا اینگونه نبود.