بهترین مربیان تاریخ به انتخاب فورفورتو؛ 71 تا 80
هفتیک– نشریه معتبر فورفورتو در شماره اخیرش (ژوئن 2020)، فهرست 100 مربی برتر تاریخ را اعلام کرد که مطمئنا مانند هر انتخاب دیگری، موافقان و مخالفی خواهد داشت. اما آنطور که خود این نشریه نوشته، در رده بندی این مربیان، به نوآوری های آنها در مسائل تاکتیکی، نحوه مدیریت بازیکنان و مهمتر از همه، جامهایی که آنها بردند، توجه شده است. این قسمت سوم این فهرست است که رتبههای 71 تا 80 را شامل میشود.
قهرمان کردن آلمان غربی با عبور از مجارستان، مدعی اصلی کسب عنوان قهرمانی، در جام جهانی 1954 به عنوان مهمترین دستاورد هربرگر شناخته میشود. این اتفاق پس از این رخ داد که این مربی تشخیص دادد که جادوگران بزرگ ( لقب تیم مجارستان ) چندان هم بزرگ نیستند. با این حال این قهرمانی برای ملتی که روزهای پس از جنگ را سپری میکرد و در حال بازسازی خود بود، چیزی بیشتر از یک جام به حساب میآمد. هربرگر- سرمربی آلمان بین سال های 1936 تا 1964- زمانی عضو حزب نازی بود و یکی از کسانی بود که تمام تلاش خود را میکرد تا نقش خود در این ماشین پروپاگاندا را به دست فراموشی بسپارد.
کمتر مربیانی میتوانند مانند بیرزوت در طول دهه 70 و 80 میلادی، تعادلی بین عمل گرایی و درخشش برقرار کنند. تیم ایتالیای او، سیستم 3-3-4 شجاعانه و روان که دفاع حریف را به هم میریخت، را به محبوبیت رساند. با این حال توانایی آنها در از میان برداشتن حریفان از روحیه تیمی سفت و سختشان سرچشمه گرفته بود. در نتیجه او تیم ملی ایتالیا را از گردنههای سخت عبور داده و به لطف گلزنی پائولو روسی به قهرمانی جام جهانی 1982 رساند. روسی پس از مرگ بیرزوت گفت:” او مانند یک پدر برای من بود. بدون او هرگز نمیتوانستم به آنچه رسیدم، دست پیدا کنم.”
بینهاکر در 23 سالگی برای اولین بار هدایت اس وی اِپه (SV Epe) را برعهده گرفت و در اولین فصل حضور خود در سمت مربیگری به دسته پایینتر سقوط کرد. اما این سرمربی جوان دو بار روی نیمکت رئال مادرید نشست و سه قهرمانی متوالی لالیگا را به دست آورد. او همچنین با دو باشگاه آژاکس و فاینورد، سه بار قهرمان لیگ هلند شد. مربی هلندی که در طول 44 سال هدایت 19 تیم را بر عهده داشت، موفق شد ترینیداد و توباگو را برای اولین و آخرین بار در تاریخ فوتبال این کشور به جام جهانی 2006 ببرد. او پس از آن برای اولین بار مجوز صعود لهستان به یورو در سال 2008 را نیز دریافت کرد.
بیلسا در 25 سالگی شرایط 3000 بازیکن آماتور را برای تیم 20 نفره خود بررسی کرد و همین میتواند نشان دهنده زندگی حرفهای ال لوچو باشد. سطح علمی تحلیلهای او بازیکنان را در طول سه دهه تحت تاثیر قرار داد. بیلسا کاری کرد که بسیاری از شاگردانش مانند پپ گواردیولا، مائوریسیو پوچتینو و دیهگو سیمئونه، او را بزرگترین الهام بخش خود بدانند. ذهنیت هجومی بیلسا دنیای فوتبال را تهییج و شیفته کرد و بدون شک آن را تغییر داد. موفقیت او باید فراتر از جامهایی که به دست آورد، قضاوت شود.
آرسن ونگر: 22 سال. الکس فرگوسن: 27 سال. گی رو؟ 41 سال باورنکردنی. این مدت زمانی است که مربی فرانسوی در طول سه بازه متفاوت هدایت اوسر را بر عهده داشته که شامل دوره منقطع اما حیرت آور در ورزشگاه آبه دشان در فاصله سالهای 1964 تا 2000 بوده است. اوسر که شهری با 35 هزار نفر جمعیت است در سال 1961 در لیگ دسته چهارم فرانسه بود که یک دیدار دوستانه با کرو الکساندرا تاریخ آنها را تغییر داد. روی 22 ساله، بازیکن سابق اوسر، که به تیمی دیگر پیوسته بود، به تماشای این بازی نشست. وقتی کرو در نیمه دوم به دلیل تعدد مصدومان خود بازیکن کم آورد، او داوطلب شد که برای تیم انگلیسی به میدان برود. اوسر از او خواست که بار دیگر به تیم سابق خود برگردد و گی رو خواهان این شد که به عنوان بازیکن- مربی بار دیگر در این تیم حضور پیدا کند. مدیران باشگاه در ابتدا علاقهای به سپردن هدایت تیم خود به فردی با این سن کم نداشتند اما در نهایت این هافبک را به خدمت گرفتند. دلیل آنها این بود که رو ارزانترین گزینه در دسترس بود. پس از پشت سر گذاشتن یک فصل شجاعانه، رو برای پشت سر گذاشتن خدمت سربازی مجبور به جدایی شد. اوسر پیش از بازگشت او در سال 1964 در آستانه سقوط بود اما او سرنوشت آنها را تغییر داد. تا سال 1980، این تیم سه بار صعود کرد و به رقابتهای دسته اول رسید و در سال 1979 نیز به عنوان یک تیم دسته دومی به فینال جام حذفی فرانسه راه پیدا کرده بود. با این حال کار رو تمام نشده بود. اوسر میخواست خود را به عنوان یکی از بهترین تیمهای فرانسه مطرح کند. جایگاهی که به مدت بیش از دو دهه در اختیار داشتند. آنها تحت هدایت طولانی مدت این مربی 15 بار به رقابتهای اروپایی نیز راه پیدا کردند. اوسر در یک چهارم نهایی لیگ اروپا در فصل 93-1992 برابر آژاکس به پیروزی رسید و یک سال بعد اولین جام خود را در رقابتهای جام حذفی بالای سر برد. این تیم پر از ستاره که لوران بلان نیز در آن حضور داشت، در سال 1996 موفق شد هر دو قهرمانی لیگ و حذفی را به دست آورد.
نقش رو در طول زمان اندک اندک تغییر کرد. او در روزهای ابتدایی حضور خود شخصا کشاورزان محلی را قانع میکرد که برای تقویت زمین چمن باشگاه، کود حیوانی در اختیار او قرار دهند. با رشد اوسر، او موفق شد سیستم جوانان را پرورش دهد که بازیکنانی چون اریک کانتونا و جبرئیل سیسه را تحویل داد. زمانی که بعضی ستارگان در این تیم حضور داشند، او نظم خاصی را حکمفرما کرده بود و بازیکنانش را در کلابهای شبانه هم دنبال میکرد. او حتی موتور باسیل بولی را قفل زده بود که این مدافع نتواند پس از تاریکی هوا به مسافت دوری برود. رو ابتدا در سال 2000 بازنشسته شد اما در سال 2001 در آستانه پیوستن به بایرلورکوزن بود که اوسر از او خواست که بار دیگر به این تیم برگردد. باشگاه آلمانی در عوض کلاوس تاپمولر را به خدمت گرفت.
چهار سال پایانی حضور او در باشگاه فرانسوی با دو قهرمانی دیگر در جام حذفی همراه بود. در نهایت او در سال 2005 در ورزشگاه استاد دو فرانس در سن 66 سالگی از این تیم خداحافظی کرد. با این حال برههای کوتاه و ناموفق در سال 2007 در لانس داشت که تنها 81 روز طول کشید و پس از آن به دلیل مشکلات زندگی در شمال فرانسه کناره گیری کرد. جایگاه نمادین او حتی بیشتر از دورانی که در اوسر حضور داشت، باقی خواهد ماند. در فرانسه نسخههای ابتدایی بازی Manager در پلی استیشن، با عنوان “گی رو منجر” عرضه شد. او برای همه نمونهای است که از آن پیروی کنند.
در حالی که دوستش، الکس فرگوسن، در دهه 90 میلادی شهر منچستر را به رنگ قرمز درآورده بود، اسمیت اطمینان داشت که آبی رنگ گلاسکو است. این مربی اهل لانارک با ترکیب ستارههای بومی به همراه اسطورههای بین المللی مانند باسیل بولی، جنارو گتوزو، برایان لادروپ و پل گاسکویین، رنجرز را در دوره اول حضورش در این تیم به قدرت اول اسکاتلند تبدیل کرد. اسمیت در دو دوره حضور در این تیم 21 جام قهرمانی به دست آورد و تنها بیل استروث جایگاهی بالاتر از او در بین موفقترین مربیان رنجرز دارد.
وقتی صحبت از بهترین مربیان زن اروپا می شود، تینا توینه بی تردید در صدر آنها قرار می گیرد. او اولین زن در آلمان است که موفق شد گواهی مربیگری الیت را از فدراسیون فوتبال این کشور دریافت کند. او تیم ملی آلمان را به سه قهرمانی متوالی در رقابتهای جام ملتهای اروپا در سالهای 1997، 2001 و 2005 رساند. با این حال نقطه اوج او در سال 2003 بود که تیم ملی زنان آلمان با پیروزی 0-3 برابر آمریکای میزبان، به فینال جام جهانی رسید و با گل طلایی برابر سوئد، قهرمان رقابتها شد. او بهترین است.
اریک کانتونا یک بار به دشان لقب تحقیرآمیز “آب بَر” داده بود و این لقب حتی پس از این که او قهرمانی جهان و اروپا را برای فرانسه به ارمغان آورد، همراه او ماند. او به عنوان مربی، آن موفقیتها را تکرار کرد. او با موناکو به قهرمانی جام اتحادیه فرانسه رسید و در سال 2004 آنها را به فینال لیگ قهرمانان برد. پس از آن در سال 2010 آخرین قهرمانی مارسی در لیگ فرانسه را به دست آورد. درخشش اصلی او در سال 2018 بود که به سومین فرد در دنیا تبدیل گشت که به هم عنوان بازیکن و هم سرمربی، قهرمانی در جام جهانی را تجربه کرد.
کرامر آلمانی که به عنوان سفیر جهانی فوتبال شناخته میشد، در بیش از 90 کشور در سرتاسر دنیا مربیگری کرد. معروفترین حضور او در ژاپن است که به تیم بی تجربه آنها کمک کرد در سال 1968 مدال برنز رقابتهای المپیک را به گردن بیاویزند. او درباره دوران حضور خود در این تیم که بعدها از سوی امپراتور هیروهیتو نیز مورد تحسین قرار گرفت، گفت: ” من هرگز لبخند نزدم. خیلی عصبانی و خشن بودم. اما آنها صبر را به من یاد دادند.” فرانتس بکن باوئر به دلیل وسواس تاکتیکی او، به این مربی لقب پروفسور را داده بود. کرامر در این بین به خانه نیز برگشت تا دو قهرمانی پیاپی جام باشگاههای اروپا را با بایرن مونیخ در سالهای 1975 و 1976 به دست آورد.
هاوارد کِندال پیش از قهرمانی لیگ، پیروزی در بازیهای حذفی و سفرهای بسیار به ومبلی، در آستانه اخراج از اورتون بود. دوره حرفه ای یک مربی جوان و باهوش با ایدههای جدید میتوانست وقتی او تنها 37 ساله بود، به پایان برسد. اگر دو گل آدرین هیث در جام اتحادیه انگلیس در فصل 84-1983 نبود، گودیسون پارک هرگز او را به عنوان برجستهترین مربی تاریخ خود به یاد نمیآورد. دو قهرمانی لیگ دسته اول – به علاوه قهرمانی در جام حذفی و جام در جام اروپا – در چهار سال معروفِ میانه دهه 80 میلادی، باعث شد که او از دستاوردهای هری کَتِریک پیشی بگیرد.
اما شرایط میتوانست بسیار متفاوت باشد. حضور تماشاگران در گودیسون پارک در سال 1983 کاهش پیدا کرد. در حالی که لیورپول، رقیب همشهری، در انگلیس و اروپا قدرت بسیاری گرفته بود، چهار پیروزی از 12 بازی ابتدایی باعث شد که جایگاه هاوارد کندال به خطر بیفتد. اما هفتهای که همه چیز را تغییر داد، فرارسید. آنها سه روز قبل از این بازی، با سه گل برابر لیورپول در دربی مرسی ساید شکست خوردند. تنها 9800 نفر برای تماشای بازی این تیم در مرحله سوم جام اتحادیه در خانه برابر کاونتری حضور پیدا کرده و شاهد شکست 0-1 این تیم در نیمه اول بودند. کندال از پیتر رید بازی گرفت و دو گل دیرهنگام از هیث و گرام شارپ در نهایت این تیم را به پیروزی رساند. کندال همان هفته اندی گری را از وولوز به خدمت گرفت و پس از آن کالین هاروی، هافبک سابق این تیم، را به عنوان مربی و دستیارش انتخاب کرد. از این نقطه بود که سرنوشت اورتون شروع به تغییر کرد.
دو ماه بعد اورتون در دیدار مرحله یک چهارم نهایی مقابل آکسفورد با یک گل عقب بود که کوین بروک، مدافع گمنام حریف، به شکلی ناخواسته وارد فولکلور هواداران اورتون شد؛ با پاس به عقب ضعیفی که هیث آن را تبدیل به گل مساوی کرد تا کار به دیدار تکراری کشیده شود؛ دیداری که شاگردان کندال در آن به برتری 4-1 رسیدند.
آنها تا فینال پیش رفتند و در آن دیدار برابر لیورپول شکست خوردند اما در ماه می به ومبلی بازگشتند و چهارمین جام حذفی باشگاه را با پیروزی برابر واتفورد به دست آوردند. کندال با همکاری هاروی با استفاده از ترکیب ستارههای نوظهور و خرید بازیکنان باتجربه، دوران درخشانی را در گودیسون پارک رقم زد. آنها در فصل 85-1984 با اختلاف 13 امتیازی نسبت به لیورپول در رده اول قرار گرفتند و با پیروزی برابر راپیدوین در فینال، قهرمان جام در جام اروپا نیز شدند. اما پس از بازگشت از روتردام برای رویارویی با منچستریونایتد در فینال جام حفی، به اندازهای خسته بود که این بازی را به شاگردان نورمن وایتساید واگذار کردند.
آنها بار دیگر در سال 1987 و پیش از پیوستن کندال به اتلتیک بیلبائو، قهرمان لیگ برتر شدند. او در آن زمان میراث خوبی از خود به جای گذاشته و در حد یک اسطوره بود. کوین راتکلیف، کاپیتان اورتون، درباره کندال گفت:” هاوارد به اندازه بازیکنان باتجربه، به بازیکنان جوانتر احترام میگذاشت. او مانند بزرگسالان با ما رفتار میکرد. در تیم فضای رقابت حاکم بود اما تقابلی بین بازیکنان نبود.” آنها در کنار یکدیگر عصر طلایی اورتون را رقم زدند.