بهترین مربیان تاریخ به انتخاب فورفورتو؛ 91 تا 100
هفتیک– نشریه معتبر فورفورتو در شماره اخیرش (ژوئن 2020)، فهرست 100 مربی برتر تاریخ را اعلام کرد که مطمئنا مانند هر انتخاب دیگری، موافقان و مخالفی خواهد داشت. اما آنطور که از خود این نشریه نوشته، در ردهبندی این مربیان، به نوآوریهای آنها در مسائل تاکتیکی، نحوه مدیریت بازیکنان و مهمتر از همه، جامهایی که آنها بردند، توجه شده است. این قسمت اول این فهرست است که نفرات 91 تا 100 را شامل میشود.
تا به امروز بخشی از ورزشگاه اِلِدا استادیوم در جنوب سوئد به عنوان جایگاه روی هاجسون شناخته میشود. این کار احترام به مردی انگلیسی است که نه تنها فوتبال را در شهر ساحلی مالمو تغییر داد، بلکه ایدههایش تاثیری همیشگی در سرتاسر اسکاندیناوی داشت. او در طول دوران مربیگری تجربیات بسیاری کسب کرد؛ از لیگ دسته دو سوئد تا فینالهای اروپایی که با گذر از هشت کشور گوناگون و 20 تیم مختلف حاصل شد؛ تجربیاتی متنوع شامل تیمهای وایکینگ، گراس هاپرز و تیم ملی انگلیس. همه چیز در سال 1976 و با یک تماس تلفنی بین هالمشتاد و باب هوتون، مربی انگلیسی، که آن زمان هدایت مالمو را برعهده داشت، آغاز شد. هالمشتاد به یک مربی با ایدههای جدید نیاز داشت که به بقای آنها در لیگ کمک کند. بنابراین هوتون یک همکار قدیمی از زمان حضورش در میدستون یونایتد را پیشنهاد کرد. هاجسون که به تازگی 29 ساله شده بود، به این سمت منصوب شد و توانست این تیم را به موقع از خطر سقوط نجات دهد. پس از آن نیز دو قهرمانی دور از ذهن را در تاریخ سوئد به دست آورد.
بنگت هوهلم، مدافع سابق هالمشتاد، درباره او میگوید:” او فرهنگ فوتبال سوئد را تغییر داد. او به اندازهای درخشان و شایسته بود که فلسفه فوتبالش به سبک بازی تیم ملی تبدیل شد. ” نوآوریهای او حول محور دفاع منطقهای و ایجاد تله آفساید بود و خیلی زود از سوی بازیکنانش پذیرفته شد. بازیکنانی که با او کار کردهاند، تایید میکنند که به اندازهای جذب سیستم هاجسون شدهاند که میتوانستند به راحتی در هر پستی در آن به میدان بروند. در حالیکه این برنامه بعدها یک راهکار خوب در تیمهای بلندپرواز- مهمتر از همه لیورپول- شد اما هاجسون بیشتر از یک معجزه در تیمهای سطح پایین انجام داده است.
دستاوردهای او شامل صعود با تیم ملی سوییس به جام جهانی 1994 (اولین جام جهانی آنها در 28 سال)، کسب اولین قهرمانی لیگ با کوپنهاگن در بیش از یک دهه و نجات اینتر از فروپاشی و بازگرداندن این تیم به مسیر همیشگی خود بود. اما با مالمو بود که او توانست جایگاهی نمادین برای خود دست و پا کند و پنج قهرمانی متوالی در لیگ و دو قهرمانی در کاپ سوئد بین سالهای 1985 تا 1989 به دست آورد. او در سال 2011 در این باره گفت:” مربیان انگلیسی زیادی نیستند که کارنامهای مانند من در بیرون از این کشور داشته باشند. مردم درباره کاری که من بیرون از انگلیس انجام دادهام، صحبت نمیکنند.”
مشخصا بزرگترین موفقیت روی هاجسون در کشورش، بعد از اقدام عجیب او در قبول هدایت فولامِ در آستانه سقوط در سال 2007 بود. روش آرام و برنامهریزی شده او-از جمله چند خرید شجاعانه- به نجات معجزه آسای این باشگاه در روز آخر فصل منجر شد. از آن زمان زندگی در غرب لندن به شکل قابل توجهی بهبود پیدا کرد.
تریم به عنوان یک بازیکن، مدافع بسیار زیرکی بود و به عنوان مربی نیز عملکرد تیمهایش همینطور بود. او که با لقب “امپراتور” شناخته میشود، در سه برهه زمانی هدایت تیم ملی ترکیه را بر عهده داشت و آنها را به نیمهنهایی رقابتهای یورو 2008 نیز رساند. او در چهار بازه زمانی نیز روی نیمکت گالاتاسرای نشست. او در گالا الهامبخش سبک دوندگی زیاد و تکل زدنهای قدرتمندانه بود که در فاصله سالهای 1997 تا 2000 چهار قهرمانی متوالی لیگ را به دست آورد و در فینال جام یوفا نیز به مصاف آرسنال رفت. گئورگی حاجی، بازیکن سابق او، دربارهاش میگوید:” او خارقالعاده است و میتواند هدایت هر تیمی را بر عهده بگیرد.”
یژک که در سال 1964 هدایت اسپارتاپراگ را بر عهده داشت، سبک زیبا و ظریفی از بازی را معرفی کرد که هرچه آنچه پیش از آن در چکسلواکی بود، کنار زد و سپس، هدایت تیم ملی کشورش را بر عهده گرفت. او تیم چک را به شکل موردنظر خودش درآورد و تیمش در رقابتهای یورو 76 توانست آلمان غربی، قهرمان جهان، را در فینال غافلگیر کند. ضربه خاص آنتونین پاننکا که بعدها به نام خودش نیز معروف شد، قهرمانی چک را رقم زد اما ترکیبی از قدرت و ظرافت که به جوهره تیمهای بزرگ اروپای شرقی تبدیل شد، حاصل کار یژک بود.
مانچینی در دوران جوانی خود در بولونیا وظیفه ایستادن پشت تمامی کرنرها، ضربات آزاد و پنالتیها را بر عهده داشت. اگر مربیان با این موضوع مخالفت میکردند، او بیرون میرفت. او در مربیگری نیز انعطافناپذیری مشابهی دارد. در سال 2001 قرارداد قرضی خود با لستر را رها کرد تا در اولین تجربه مربیگری روی نیمکت فیورنتینا بنشیند و از آن زمان 6 قهرمانی در رقابتهای حذفی و 4 قهرمانی لیگ در کارنامه خود به ثبت رسانده است که شامل اولین قهرمانی منچسترسیتی در 44 سال اخیرش نیز بود. او در حال حاضر در حال ثبت طولانیترین رکورد کسب پیروزیهای متوالی در تاریخ تیم ملی ایتالیاست.
هولیه در سال 2019 گفت:” وقتی به لیورپول رفتم از این که رفتار مردم با من بسیار مهربانانه بود، تعجب کردم.” این که چرا هولیه فکر میکرد که هواداران لیورپول به مردی که در سال 2001 برای آنها سهگانه را به ارمغان آورده، احترام نمیگذارند، عجیب است. او موفق نشد لیورپول را قهرمان لیگ برتر کند اما پس از 6 سال وقفه بار دیگر جامهای قهرمانی را به آنفیلد برگرداند. پیش از آن نیز او با پاریسن ژرمن اولین قهرمانی لیگ فرانسه را در سال 1986 کسب کرده بود. با اینکه عملکرد او در فاصله سالهای 93-1992 به عنوان سرمربی فرانسه موفقیتآمیز نبود اما بعدتر توانست با لیون نیز دو قهرمانی لیگ به دست آورد.
تنها 12 دقیقه تا پایان دیدار مصر برابر سنگال در نیمهنهایی جام ملتهای آفریقا 2006 زمان باقی مانده بود که اتفاق عجیبی همه را شوکه کرد. شحاته تصمیمی ریسکی گرفت و مهاجمی که ستاره تیمش بود را از بازی بیرون کشید. پس از آن او و میدو مقابل نیمکت و مقابل چشم بیش از 74 هزار نفر و دوربینهای سرتاسر جهان در قاهره بر سر یکدیگر فریاد میکشیدند. تنها دخالت حسام حسن، مهاجم 39 ساله مصر، بود که جلوی تبدیل شدن این بحث به درگیری فیزیکی را گرفت.
این اتفاق میتوانست شرایطی شبیه به آنچه برای مائوریتزیو ساری رخ داد، برای شحاته شکل دهد. کاری که کپا آریزابالاگا، دروازهبان چلسی، در فینال جام اتحادیه 2019 انجام داد و با شورش برابر مربی خود حاضر به خروج از میدان نشد. این اتفاق میتوانست آغازی بر پایان شحاته به عنوان سرمربی فراعنه باشد. در عوض پایان یک آغاز شد. شحاته که علیرغم آسیایی نبودن یک بار بازیکن سال این قاره شده بود، با فشار زیادی که به عنوان سرمربی تیم ملی مصر احساس میکرد، قدم به رقابتهای جام ملتهای آفریقا گذاشت. این مربی پیش از آن به تیم ملی زیر 20 سال مصر کمک کرده بود که به رقابتهای جوانان آفریقا صعود کند و المقاولون را نیز از رقابتهای لیگ دسته دو به قهرمانی مصر رسانده بود. اما پیش از حضور در اولین تورنمنت به عنوان سرمربی مصر، نتایج چندان خوبی کسب نکرده بود و شایعاتی درباره جانشینان احتمالی او نیز به گوش میرسید. کاری که شحاته در نیمهنهایی برابر سنگال انجام داد مانند بیرون کشیدن گری لینهکر و به زمین فرستادن اسمیت بود.
او عمر زَکی را جانشین میدو کرد که هنوز در لیگ برتر مصر مشغول بازی بود. زاکی دو دقیقه بعد با یک ضربه سر گل پیروزی بخش تیمش را به ثمر رساند. سرمربی تیم که هنوز از مجادله شکل گرفته عصبانی بود با نشان دادن حرکاتی از سر عصبانیت این گل را جشن گرفت. تصمیم او درست بود. میدو خیلی زود به مدت 6 ماه محروم شد و مصر در خاک خود جام قهرمانی جام ملتهای آفریقا را بالای سر برد تا پایتخت این کشور غرق شور و شادی شود.
شحاته روند موفقیت آمیز خود را قهرمانی دوباره با فراعنه در رقابتهای دو سال بعد در غنا ادامه داد. رکورد مصر در رقابتهای جام ملتهای آفریقا در این کشور بسیار ضعیف بود اما آنها موفق شدند در نیمهنهایی تیم ساحل عاج را که در آن زمان دیدیه دروگبا و برادران توره را در اختیار داشت با نتیجه 4-1 شکست دهند.
هیچ کشوری نتوانسته بود سه بار متوالی قهرمان این رقابتها شود. گفته میشد که تیم مصر در سال 2010 بسیار پیر بود و دعوت از مهاجم نه چندان درخشانی مانند جدّو به این تیم، برای بسیاری تعجببرانگیز بود. حتی خود این بازیکن نیز شگفت زده شد. با این حال او بهترین گلزن این رقابتها شد و گل پیروزی بخش مصر در تاریخسازی این تیم در فینال را نیز به ثمر رساند. شحاته در سه جام ملتها هدایت تیم ملی کشورش را بر عهده داشت و در همه آنها قهرمان شد. مصر در سال 2010 به رتبه نهم جدول ردهبندی فیفا رسیده بود. پس از جدایی او، آنها به رتبه 75 سقوط کردند. این تیم در پنج تلاش اخیرش، علیرغم درخشش محمد صلاح، هنوز موفق به تکرار قهرمانی نشده است.
هیچ شرمساری در شکست در فینال جام جهانی وجود ندارد؛ خصوصا اگر برابر تیم ملی برزیل 1970 باشد. با این حال ایتالیاییها حس میکردند که تاکتیک اشتباه والکارجی باعث این اتفاق در مکزیکو سیتی شده است. همین احساس باعث شد که او وقتی به رم رسید، به اسکورت پلیس نیاز داشته باشد. با این حال پس از حذف مفتضحانه این تیم از مرحله گروهی جام جهانی 1966 با شکست برابر کره شمالی، این والکارجی بود که جان تازهای به تیم ملی ایتالیا بخشید و آنها را قهرمان جام ملتهای اروپا در سال 1968 کرد و تصمیمات سختی در این مسیر گرفت.
کونته نقطه مقابل یک مربی است. او در مصاحبهها آرامش عجیبی دارد اما در کنار زمین رفتاری طوفانی از خود نشان میدهد. فوتبال او بیرحمانه اما هوشمندانه است. قهرمانیهای او در ایتالیا و انگلیس بر پایه وینگرها، پرس شدید، تعدد نفرات در حمله و گرفتن فرصت مالکیت توپ از حریفان بوده است. او بسیار زیرک و داناست. آندرهآ پیرلو درباره این مربی میگوید: ” کونته بهترین مربی است که من تحت هدایتش به میدان رفتهام. او همیشه کاری میکند که بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارید؛ بنابراین وقتی شکست میخورد به یک هیولا تبدیل میشود.
فونتانا اولین کسی است که باعث شد برزیلیها فلسفه فوتبال خود را زیر سوال ببرند. تیم اروگوئه منظم او در سال 1950 تیم درخشان برزیل را در یکی از بزرگترین دیدارهای جام جهانی شکست داد و تیترهای پیش از بازی که برزیل را قهرمان میدانستند به سخره گرفت. او با تشخیص نقاط ضعف این تیم در خط دفاع باعث شد که برزیلیها با اشک از ورزشگاه ماراکانا خارج شوند. فونتانا چند سال بعد در جام جهانی 1954 نیز اروگوئه را به نیمهنهایی رساند و دو عنوان قهرمانی لیگ نیز با پنارول به دست آورد.
گوتالس با سیگاری روی لبهایش، یک مربی وسواسی با شمایل یک کارآگاه بود. این مربی بلژیکی با مارسی خیلی زود به فینال جام باشگاههای اروپا 1991 رسید و در ضربات پنالتی شکست خورد. او دو سال بعد موفق شد میلان را در فینال این رقابتها شکست داده و قهرمان این رقابتها شود. افشاگری تبانی در رقابتهای لیگ فرانسه دامنگیر المپیک مارسی نیز شد – که گوتالس در آن نقشی نداشت – اما کار مربی آنها خیلی راحت نادیده گرفته شد: او در استفاده از دفاع منطقهای، پیشرو و استاد تله آفساید بود؛ مربیای که عصر خودش جلوتر بود.