شماره پیراهنهای تاریخی؛ شماره 11، مخصوص وینگرها
هفتیک– در جام خیریه سال گذشته انگلیس که در ومبلی برگزار شد، منچسترسیتی موفق شد پس از تساوی 1-1 در وقت قانونی بازی، در ضربات پنالتی برابر لیورپول به پیروزی برسد. در این دیدار یک نبرد مهم تاکتیکی در سمت چپ تیم سیتی در جریان بود. الکساندر زیچنکو در دفاع چپ به میدان رفته بود و وظیفه دفاع برابر محمد صلاح، وینگر راست لیورپول، را بر عهده داشت. شاید فکر کنید که چیزی غیرعادی در این باره وجود ندارد. و صادقانه باید گرفت که اتفاق هیجانانگیزی نیز در نبرد آنها در داخل زمین رخ نداد. نکته جالب اینجا بود که هر دوی این بازیکنان شماره 11 را بر تن کرده بودند. این اتفاق به ندرت رخ میدهد که دو شماره یکسان از دو تیم به این شکل رو در روی یکدیگر قرار بگیرند. از یک سو این موضوعی بیاهمیت به نظر میرسید که دو بازیکن به صورت اتفاقی شماره یکسانی را بر تن داشتند و حریف مستقیم هم بودند. از سوی دیگر داستانی پشت این اتفاق بود.
شماره 11 تا سالهای اخیر پست بسیار تعریف شدهای داشت. محل قرارگیری اصلی این شماره به عنوان آخرین بازیکن در بین پنج بازیکن هجومی در سیستم 5-3-2 هرمی بود و علاوهبر این همیشه شماره وینگر چپ نیز بود. وینگرها از زمان قدیم در سمتی که قدرت بیشتری در آن داشتند، قرار میگرفتند. بنابراین شماره 11 یک چپ پا بود که میتوانست از کنار خط نفوذ کرده و توپ را ارسال کند. رایان گیگز در بازیاش تغییراتی ایجاد کرد و در سالهای آخر به میانه میدان آمد اما در بیشتر سالهای دوران حرفهای خود یک شماره 11 اصیل بود.
و پس از آن ناگهان وینگرهای کلاسیک محبوبیت خود را از دست دادند. ظهور مدافعان کناری که تواناییهای هجومی داشتند و میتوانستند طول زمین را به سرعت طی کنند باعث شد که این اتفاق رخ دهد. در عوض ما شاهد ظهور وینگرهایی بودیم که راه خود را به دفاع حریف باز میکردند و توانایی شوتزنی داشتند. آن دسته از بازیکنانی که در پیراهن شماره 11 احساس راحتی داشتند و در سمت چپ نیز بازی میکردند، دو گزینه وجود داشت. اگر استعداد ذاتی و قدرت یک مهاجم را داشتند گاهی پست خود را تغییر داده و به سمت راست میرفتند که محمد صلاح یکی از آنها بود. با این حال اگر بازی آنها به شکلی بود که بیشتر توانایی طی کردن طول زمین و رفت و برگشت بین دفاع و حمله را داشتند، به پست دفاع چپ میرفتند که زینچکو از این دسته بود. بنابراین نبرد صلاح و زیچنکو، شماره 11 برابر شماره 11، نمادی از نبرد سنتی دو وینگر چپ است. تماشای نبرد دو شماره یکسان در تیمهای رقیب در هرجای زمین فوتبال به جز میانه میدان بسیار نادر است؛ اما حالا تماشای نبرد دو شماره 11 به نوعی منطقی به نظر میرسد.
بررسی لیست شماره 11های فعلی لیگ برتر انگلیس یک الگوی جالب را به ما میدهد. اگر آنها را از نظر پای تخصصی و بال تخصصی نگاه کنیم، به گروههای متفاوت و کوچکتری تقسیم میشوند. گروه اول، وینگرهای چپ پا هستند که از راست بازی میکنند؛ مانند صلاح که تا به حال دو بار موفق به کسب جایزه کفش طلای لیگ برتر شده است. اریک لاملا نیز در این گروه است که به اندازهای چپ پاست که رابونا را به شوت با پای راست خود ترجیح میدهد. رابرت اسنودگراس نیز که متخصص ضربات آزاد است، گاهی در میانه زمین حضور دارد اما پست تخصصی او، پست سمت راست است. در سایر کشورها نیز این گرت بیل، ستاره رئال مادرید، است که به این الگو میخورد. او در تاتنهام شماره خود را از 3 به 11 تغییر داده و از پست دفاع چپ به وینگر چپ رفت و وقتی به سمت راست نقل مکان کرد نیز همین شماره را حفظ کرد.
گروه دوم دفاع چپهایی هستند که چندان به این پست تعلق ندارند. به جز زیچنکو، چارلی دنیلز از بورنموث و آدام ماسینا از واتفورد نیز جز این دسته قرار میگیرند. دفاع چپی که تصمیم به پوشیدن پیراهن شماره 11 میکند، در حال نشان دادن یک پیام بسیار واضح است. اگر در حال تماشای بازی تیمی هستید که چیزی از آن نمیدانید و دیدید که دفاع چپ آنها شماره 11 را بر تن کرده است، اطمینان داشته باشید که آنها در کارهای هجومی عالی هستند اما در دفاع چندان قابل اعتماد نیستند. الکساندر کلاروف که پیش از زیچنکو در همین پست در سیتی بازی میکرد، یک مثال کلاسیک در این زمینه است. او نیز مانند بیل، در دوران حضورش در لاتزیو شماره خود را از 3 به 11 تغییر داد و الان نیز در رم با همین شماره به میدان میرود.
گروه سوم شامل لئوناردو تروسارد از برایتون و دوایت مک نیل، بازیکن جوان و با استعداد برنلی، است. این دو بازیکن چپ پاهایی هستند که معمولا در سمت چپ به میدان میروند. مک نیل مثالی واضح از وینگرهای سنتی است که وظیفهشان حضور در بیرون محوطه جریمه و رساندن توپ به داخل آن است. این یک شماره سنتی برای یک پست سنتی است. تماشای حرکت اخیر مک نیل از سمت راست و گلزنی از فاصلهای دور برابر بورنموث بسیار جالب بود. شاید اگر او به باشگاهی بزرگتر بپیوندد، این نقش او باشد اما در حال حاضر یک شماره 11 سنتی به شمار میآید.
گروه چهارم شامل بازیکنانی هستند که معمولا از سمت چپ بازی میکنند اما اکثرا راست پا هستند. ویلفرد زاها بهترین مثال این گروه است؛ با این حال کریستال پالاس در هفتههای آغازین لیگ به صورت شگفت آوری، گاهی از او در سمت راست نیز استفاده میکرد. مارک آلبرایتون نیز میتواند در سمت راست بازی کند اما همیشه بابت حرکات زیبایش از سمت چپ و حضور در محوطه جریمه در سال قهرمانی لسترسیتی به خاطر آورده خواهد شد. اونِل هرناندز از نوریچ نیز منحصرا در سمت چپ حضور دارد.
تئو والکات از اورتون در یک گروه متفاوت است. او یک راست پاست که در پست وینگر راست بازی میکند. در حالیکه از نظر منطقی توجیهی برای پوشیدن شماره 11 توسط چنین بازیکنی وجود ندارد اما شرایط در دو بال زمین چنان گیجکننده است که مخالفت قطعی با این اقدام بسیار سخت به نظر میرسد. اگر از پوشیدن شماره 11 توسط یک وینگر راستِ چپ پا مانند صلاح و یک وینگر چپِ راست پا مانند زاها بگذریم، آیا میتوان پوشیدن این پیراهن توسط یک وینگر راست، راست پا را زیر سوال برد؟
والکات به صورت غریزی احساس اشتباهی در پیراهن شماره 11 دارد اما شاید سوال واقعی به جای شماره درباره پست او است. در مفهوم بازی مدرن این غیرعادی است که والکات هرگز به سمت بال دیگر زمین نرفته است. والکات در دوران اوج خود بیشتر یک وینگر گلزن مدرن است که ترجیح میدهد به دفاع نزدیک شده و رو در رو با دروازهبان، توپ را با پای راست وارد دروازه کند تا اینکه به سمت چپ فرار کرده و موقعیتسازی کند. شاید چون او به سرعت بازیکنان پشت سر و توپهایی که از میانه میدان میرسند، بیشتر از دریبل زدن و ایجاد موقعیت، تکیه دارد.
پدرو در چلسی نیز از نظر فنی به والکات شبیه است. او راست پاست و معمولا در سمت راست زمین نیز به میدان میرود. اما او بسیار انعطافپذیر است و بازیاش به اینکه در کدام سمت زمین به میدان رفته، بستگی خاصی ندارد. به همین دلیل میتواند شماره 7 را نیز مانند شماره 11 به خوبی به تن داشته باشد و این اتفاقی است که در بارسلونا نیز برای او رخ داده است.
شاید جذابترین مورد مت ریچی نیوکاسل باشد؛ چرا که او ترکیبی از دو مدل مدرن، صلاح و زیچنکو، است. در جریان حضور این بازیکن در بورنموث، این بازیکن چپ پا به عنوان یک وینگر در سمت راست استفاده میشد اما در نیوکاسل او به وینگبک چپ در سیستم دفاع پنج نفره این تیم تبدیل شد. شاید فکر کنید که او پست قبلی خود را ترجیح میداد اما عدم قدرت گلزنی او به این معناست که چارهای جز عادت کردن به پست فعلی خود ندارد.
کریس برانت از وست برومویچ آلبیون در رقابتهای چمپیون شیپ نیز موردی مشابه است. او یک وینگر چپ سابق بوده که گاهی در بال راست نیز به میدان میرفته اما حالا در میانه میدان حضور دارد. درسی که میتوان از این موضوع گرفت این است که شماره 11 باید یک وینگر باشد. هرچند استثناهایی نیز وجود دارند. بارزترین آنها روی پاتریسیو، دروازهبان ولورهمپتون، است که پیش از این نیز به او اشاره کرده بودیم. این بازیکن دلیل خوبی برای انتخاب شماره 11 داشت. او تصمیم گرفت به احترام کارل ایکمه، دروازهبان سابق این تیم، که به دلیل ابتلا به سرطان خون از دنیای فوتبال خداحافظی کرده بود، شماره یک را بر تن نکند.
اما انتخاب شماره 11 از سوی لوکاس توریرا در آرسنال و مارولس ناکامبا در استون ویلا که هر دو هافبکهای دفاعی هستند، چندان قابل اغماض نیست. دلیل توریرا برای این اقدام این بود که در تاریخ 11 فوریه به دنیا آمده که دلیل مناسبی برای بازیکنان در انتخاب شماره پیراهن نیست؛ خصوصا با توجه به اینکه بسیاری از بازیکنان سری A تصمیم میگیرند شماره پیراهن خود را بر اساس سال تولدشان در دهه 80 و 90 میلادی انتخاب کنند. دلیل ناکامبا از این هم عجیبتر است. او یازدهمین خرید استون ویلا در تابستان سال گذشته بود و با 11 میلیون پوند به این تیم پیوست.
پوشیدن پیراهن شماره 11 برای یک هافبک میانی اساسا در تیمهایی که از سیستم شماره گذاری یک تا یازده استفاده میکنند، غیرقابل قبول است. با این حال گاهی استفاده از آن در خط میانی الماسی شکل، به ویژه اگر تیم به تازگی سیستم 2-4-4 خطی را تغییر داده باشد، غیر قابل اجتناب است. برای مثال وقتی اسون گوران اریکسون، سرمربی تیم ملی انگلیس، هنوز تصمیم قطعی خود درباره استفاده از سیستم 2-4-4 خطی یا خط میانی الماسی شکل با حضور وین رونی شماره 9 و مایکل اوون شماره 10 در آستانه یورو 2004 نگرفته بود، این بدین معنا بود که اگر او از خط میانی الماسی شکل استفاده میکرد، یکی از اضلاع باید با شماره 11، به عنوان هافبک میانی بازی میکرد.
این اتفاق رخ داد و اریکسون با سیستم 2-4-4 خطی به میدان رفت و پل اسکولز که سالها شماره 8 انگلیس را بر تن داشت، در سمت چپ مورد استفاده قرار گرفت. فرانک لمپارد که تازه به تیم اضافه شده بود، مجبور به استفاده از شماره 11 شد و در میانه میدان حضور داشت که روی کاغذ اشتباه به نظر میرسید اما با توجه به داستانی که داشت، قابل درک بود. پس از بازنشستگی اسکولز، لمپارد شماره 8 را تصاحب کرد و شماره 11 بار دیگر به وینگر چپ برگشت.
در عین حال در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر تنها یک بازیکن که کالوم رابینسون از شفیلد یونایتد بود – که در حال حاضر به صورت قرضی به وست بروم پیوسته- پیراهن شماره 11 را بر تن داشت و در راس خط حمله به میدان میرفت. این موقعیتی عجیب است چون تنها زمانی چنین چیزی رخ میدهد که یک مهاجم ویژگیهای شخصیتی خاصی داشته باشد. آنها باید بسیار سریع باشند و دوندگی بینهایتی را در میدان از خود نشان دهند. به عبارتی دیگر آنها باید جوری نقش مهاجم نوک را بازی کنند که از یک وینگر نیز انتظار میرود.
بنابراین حضور تیمو ورنر، مهاجم سرعتی لایپزیش، در این پست و شماره پیراهن مشکلی ندارد چون او همیشه از پشت اضافه میشود، از تله آفسایدگیری عبور میکند و در ابتدا نیز یک وینگر بوده است. جوزپه سینیوری در دهه 90 میلادی یک شماره 11 مناسب برای لاتزیو بود. مایکل اوون در رئال مادرید نیز از این الگو به خوبی پیروی میکرد. گابریل آگبونلاهور، مهاجم سابق استون ویلا، یک مثال عالی از شماره 11 بود که میتوانست در نوک خط حمله بازی کند. تیم ملی انگلیس در جام جهانی 2018 پیراهن شماره 11 خود را به جیمی واردی داد که او نیز به نظر گزینه مناسبی برای شماره 11 میآمد.
پوشیدن پیراهن شماره 11 میلان توسط بازیکنانی چون هرنان کرسپو، آلبرتو جیلاردینو، مارکو بوریهلو، کلاوس یان هونتلار، زلاتان ابراهیموویچ و جیامپائولو پاتزینی در طول یک دوره 10 ساله نیز قابل درک بود. همه آنها مهاجمان نوک بودند و با توجه به اینکه میلان در این دوره بدون وینگر بازی میکرد و تعداد زیادی بازیکن شماره 10 داشت، این موضوع قابل توجیه بود.
در انگلیس نیز وستهام بازیکنان شماره یازدهی داشته که در نوک خط حمله به میدان میرفتند. بازیکنانی چون اِنِر والنسیا که قابل قبول بود، سیمونه زازا که چندان خوب نبود و جان کارو که واقعا خوب نبود. دیدیه دروگبا نیز در چلسی گزینه قابل قبولی برای شماره 11 بود. میرسلاو کلوزه موفق شد با همین شماره رکورددار گلزنی در رقابتهای جام جهانی برای آلمان شود.
شاید غیرعادیترین شماره 11 سینیسا میهایلوویچ باشد که در سمپدوریا و لاتزیو بسیار معروف بود. میهایلوویچ در ستاره سرخ بلگراد به عنوان یک هافبک پرانرژی به شهرت رسید که در میانه میدان یا سمت چپ بازی میکند. او در طول دوران حضورش در رم در پست دفاع چپ حضور داشت که تمایلی زیادی به آن نداشت. وقتی در سمپدوریا نیز توسط اریکسون مجددا در همین پست به کار گرفته شد، عصبانی شد و انتقال به پست مدافع میانی او را خشمگینتر نیز کرد.
اما میهایلوویچ این پست را مال خود کرد و در عین حال به پوشیدن پیراهن شماره 11 ادامه داد. او با این شماره برای سمپدوریا و اینتر بازی کرد و با همین شماره با لاتزیو در سال 2000 قهرمان شد. او در سطح ملی نیز با همین شماره برای یوگسلاوی و صربستان و مونته نگرو هم به میدان رفت.
پوشیدن پیراهن شماره 11 برای یک مدافع میانی مضحک به نظر میرسد اما در عین حال تاریخچه پستها و روند تکامل و تغییر تاکتیکی میهایلوویچ را نیز به خوبی نشان میدهد. و از سوی دیگر اگر بخواهیم نگاهی سادهتر داشته باشیم، میتوانیم بگوییم که اگر با پای چپ از روی ضربات آزاد هت تریک کنید، شایستگی پوشیدن پیراهن شماره 11 را دارد.