شماره پیراهنهای تاریخی؛ شماره 10، پیراهن اَبَرستارهها
هفتیک– در بازی آرسنال برابر وستهام در فصل 96-1995 که در ورزشگاه هایبوری برگزار شد، هری ردنپ، سرمربی تیم مهمان، با مشکلی بزرگ روبرو بود و آن مشکل این بود که مهاجم و ستاره تیمش با ناراحتی و عصبانیت اردوی تیم را ترک کرده بودند. پائولو فوتره که به تازگی از میلان به این تیم پیوسته بود، حاضر نشد تا زمانیکه شماره پیراهن محبوبش را به او ندهند، به میدان برود.
او بر سر ردنپ فریاد زده بود که: ” فوتره شماره 10 است نه شماره 16! اوزه بیو، مارادونا و پله همگی شماره 10 را بر تن میکردند! پیراهن فوتره هم شماره 16 لعنتی نیست؛ بلکه شماره 10 است!” ردنپ توضیح داد که جان مانکور پیش از این شماره 10 را بر تن کرده و فوتره یا باید شماره 16 را بپوشد یا به خانه برود. بنابراین او نیز به خانه رفت. و تنها زمانی بازگشت که مانکور را راضی کرد که شمارههای خود را عوض کنند و راهش برای این کار قولی بود که به مانکور برای اقامت دو هفتهای در ویلایش در آلگاوره داده بود.
شماره 10 مورد احترامترین شماره در فوتبال است و هیچ شماره دیگری شکوه آن را ندارد. این پیراهن، شماره اکثر بازیکنان خلاق و با استعداد بوده است. این شماره محبوب فرانس پوشکاش، اوزه بیو، پله، دیه گو مارادونا، میشل پلاتینی، رونالدینیو و لیونل مسی بوده است. کتابهای زیادی درباره این شماره و رازهای آن نوشته شده است. شمارهای که نمی توان قدرت و تاثیرگذاری آن در بازی مدرن را انکار کرد. اگر شروع به دیدن یک بازی کنید و هیچکدام از بازیکنان را نشناسید، اطمینان دارید که شماره 10 هر دو تیم، ارزش توجه کردن را دارند.
هیچکدام از این موارد، در فاصله بین دو جنگ جهانی – که شمارهگذاری پیراهنها آغاز شد-باورکردنی نبود. این شمارهها تنها راهی برای داوران و تماشاگران بودند که بازیکنان را در میدان تشخیص دهند. با این حال با گذشت یک قرن از این اتفاق، حالا پیراهن شماره 10 اهمیت بیاندازهای در همه دنیا دارد. وقتی صحبت از شماره 10 به میان میآید، همه به آمریکای جنوبی و خصوصا به آرژانتین فکر میکنند. در هیچ کجا به اندازه این کشور برای شماره 10 ارزش قائل نیستند و داستانهای متفاوتی درباره آن دارند که البته نتیجه عوامل متفاوتی است.
اول از همه این که آرژانتینیها همیشه علاقه داشتهاند که سبک خاص خودشان از فوتبال را داشته باشند که جدای از الگوی اروپایی آن است. آنها گاهی به یک بازیکن این آزادی عمل را میدهند که از تمامی قوانین عبور کند و این اجازه را داشته باشد که به روش خودش عمل کند. افسانهای در مورد “پیبه” (Pibe) وجود داشت؛ کودکانی ژولیده و فقیر که از مهارت خود در خیابانها برای شکست دادن سیستم استفاده میکنند. و بخش دیگر به علاقه آرژانتینیها به اسطورهسازی برمیگردد. آنها دوست دارند یک افسانه و اسطوره بسازند و آن را دنبال کنند. تصویر شماره 10 کامل آنها مدتها قبل از حضور دیه گو مارادونا ساخته شده بود.
مارادونا همه آن چیزی بود که شماره 10 آرژانتین باید باشد. او کوچک، چپ پا، برآمده از فقر، با قابلیت کنار آمدن با خشونتها و گاهی پاسخ دادن به آنها و توانایی دریبل زنی بود. مارادونا همه این تواناییها را داشت و با تمام عشقی که در طول دوران حرفهای خود دریافت کرده بود، این را میدانست که راه رهاییاش از سیستم، نه بازی برای خود، بلکه بازی برای تیم است.
آرژانتین بعد از جدایی مارادونا از تیم ملی سالهای زیادی را با امید یافتن “مارادونای جدید” گذراند. خوان رومن ریکلمه نزدیکترین جانشینی بود که آنها پیدا کردند: او شماره 10 بسیار خلاقی بود که حتی بیش از مارادونا و مسی، آرژانتینی به نظر میرسید زیرا این ویژگی را داشت که گاهی حتی نمیتوانست به خوبی خودش را به فوتبال اروپا تحمیل کند. او آرام و خونسرد به نظر میرسید؛ مکثهای گاه و بیگاهش در بازی و بررسی و تامل در مورد مقصد نهایی پاسهایش، بیش از هر بازیکنی یک سبک و استایل ” آرژانتینی” بود.
سرعت، کارایی و رکورد گلزنی بینظیر لیونل مسی به این معناست که او بیش از آن اروپایی است که بتوان روی او به عنوان یک شماره 10 آرژانتینی اصیل حساب کرد. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که مسی در روزهایی که در آکادمی جوانان بارسلونا در حال رشد بود، یک آرژانتینی تمام عیار شناخته میشد. وقتی از او پرسیدند که پست مورد علاقهاش چیست، پاسخ او ” اِنگانچه ” که کلمهای اسپانیایی برای شماره 10 و به معنای قلاب است (توضیح مترجم: enganche مانند یک قلاب رابط بین خط میانی و مهاجم تیم است. در این پست، بازیکن بازیساز باید پشت سر مهاجم، او را تغذیه کند. انگانچه از نظر رفتار در زمین، به ترکوارتیستا شباهت زیادی دارد؛ با این تفاوت که برخلاف ترکوارتیستا، انگانچه بازیکنی است که کمتر در نواحی مختلف سرکشی میکند) هیچکس در لاماسیا متوجه این موضوع نشد.
همچنان او به دلیل دریبل زنیهای مداوم مورد انتقاد قرار میگرفت چرا که سایر بازیکنان جوانان بارسا باید از روش ” حفظ توپ، دریافت و پاس دادن ” به جای ضربات متعدد و بازی با توپ استفاده میکردند. مسی در سیستم جوانان بارسلونا نقشهای متفاوتی داشت. اما برای تیم جوانان آرژانتین همیشه یک شماره 10 بود و همین پیراهن را نیز بر تن میکرد.
او با حضور در پست شماره 9 کاذب تحت هدایت پپ گواردیولا و در سیستم 3-3-4 به بهترین بازیکن دنیا تبدیل شد. با این حال از نظر آرژانتینیها این همان سیستم کلاسیک 2-1-3-4 آمریکای جنوبی بود که مسی به عنوان یک ” انگانچه ” پشت دو مهاجم به میدان میرفت. امروزه دیدن اینکه مسی به یک شماره 10 کلاسیک در بارسلونا تبدیل شده، به صورت یک عادت درآمده است. در حالیکه این روزها با بالا رفتن سن، استقامت و قدرت پرسینگ گذشته را ندارد، به همین دلیل در پستی ایستاتر به میدان میرود که این نیز یک الگوی قدیمی آرژانتینی است.
در برزیل نیز پیراهن شماره 10 از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این مکتب توسط پله پایهگذاری شد که اولینبار شماره 10 را در جام جهانی 1958 بر تن کرد و تا جام جهانی 1970 آن را بر تن داشت. پله یک مهاجم تمام عیار بود. او یک گلزن قدرتمند بود اما تواناییهایش فراتر از اینها بود. او بین خطوط حرکت میکرد و در آنجا برای حملات تیمش نقشه میکشید و همچنان برای دریافت توپ به پستهای دفاعیتر نیز میرفت. او رابط میان خط میانی و خط حمله در پستی بود که برزیلیها به آن ” پونتا ده لانچا ” (Ponta de lanca) میگویند (این کلمه با کلمه مشابهاش در انگلیس spearhead که شاید توسط تماشاگران فوتبال انگلیسی استفاده شود و به معنای پیشانی بوده، متفاوت است.)
بسیاری باور دارند که زیکو شماره 10 برزیلی تیپیکالتری بود که قدرت کمتر اما تکنیک اصیلتری داشت. صاحبان اخیر این پیراهن، سبکهای مختلفی داشتند. ریوالدو ویژگیهای یک شماره 10 را داشت. او قد بلند و لاغر بود و پای چپ هنرمندی داشت؛ اما گاهی تک رویهایش بیش از اندازه بود. رونالدینیو از سمت چپ تاثیرگذاری بهتری داشت، چرا که سرعت و مهارتش بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت. کاکا شماره 10 استثنائی بود که غالبا به سرعت و قدرت خود تکیه داشت و بیشتر یک مهاجم نوک در این سبک بود. نیمار بیش از همه برای عملکردش به عنوان شماره 10 برزیل شایسته ستایش است. او تنها یک گل با پشت سر گذاشتن رونالدو در رکورد بهترین گلزنان تاریخ فوتبال برزیل فاصله دارد و در صورت رخ دادن این اتفاق تنها پله بالاتر از این بازیکن خواهد بود.
در غیاب نیمار پیراهن شماره 10 بر تن لوکاس پاکتا، هافبک میلان، بود اما او در بین دو نیمه شکست 1-0 برابر آرژانتین در ماه نووامبر از میدان بیرون رفت که باعث واکنش خشمگینانه یکی از صاحبان سابق این پیراهن شد. ریوالدو با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:” من بازی بین برزیل و آرژانتین را دیدم و از اتفاقی که برای پیراهن شماره 10 رخ داد، بسیار ناراحت شدم. آنها برابر آرژانتین این پیراهن را به پاکتا دادند. پیراهنی که در سرتاسر جهان مورد احترام است. این پیراهن نباید روی نیمکت باشد و بین دو نیمه تعویض شود چرا که پیراهنی است که همه دنیا آن را میشناسند و برای آن احترام قائل هستند. دلیلش نیز احترامی است که برای امثال پله، ریولینو، زیکو، ریوالدو، کاکا، رونالدینیو و نیمار که آن را بر تن داشتهاند، قائل هستند. این تقصیر بازیکن نیست بلکه کادر فنی مقصر است؛ چون آنها از وزن این پیراهن با خبر هستند.”
در بین تیمهای اروپایی، این ایتالیاست که با شماره 10 کلاسیک خود به ذهن خطور میکند. تیمهای ایتالیایی به صورت سنتی یک ترکوارتیستا- Trequrtista یا بازیکن سه چهارم زیرا در موقعیت سه چهارم از زمین قرار دارد- را پشت دو مهاجم خود قرار میدهند. شماره 10 این کشور در مقایسه با آمریکای جنوبی ظرافت بیشتری دارد و در قیاس با جنگندگی و شرارت آنها، رفتار آرامتری در میدان دارد. جانی ریورا که در دهه 60 و 70 میلادی برای میلان درخشید و در جام جهانی 1970 نیز ستاره تیم ملی ایتالیا بود، مثال خوبی برای درک این نکته است که شماره 10 بیشتر برای پاسهایش معروف است تا گلزنی؛ جانکارلو آنتونیونی که بزرگترین بازیکن تاریخ فیورنتیناست، نیز از این دست فوتبالیستها بود.
روبرتو باجو در دوران جدید، بزرگترین شماره 10 دنیا در اوایل دهه 90 میلادی است که در جام جهانی 1990 در خاک کشور خود عملکرد درخشانی داشت اما 4 سال بعد پنالتی ایتالیا را در فینال برابر برزیل از دست داد تا مردی شکست خورده به شمار برود. نقش باجو در تیم آریگو ساکی باعث ایجاد ابهام بسیاری در بین عموم شد. ساکی از او در پست مهاجم دوم بازی میگرفت، درحالیکه هواداران و خود این بازیکن خواهان بازی او در نقش سنتی ایتالیاییِ پشت دو مهاجم بودند. ساکی باور داشت که استفاده از سیستم 2-1-3-4 مانع از ایجاد تراکم نفری دلخواه در زمین میشود و همچنین با ایده ساختن تیم حول محور یک بازیکن نیز مخالف بود.
الساندرو دل پیرو خیلی زود شماره 10 ایتالیا را از آن خود کرد در حالیکه او بیشتر یک مهاجم دوم و یا مهاجم نفوذکننده به داخل از سمت چپ بود تا یک شماره 10 واقعی. پس از آن فرانچسکو توتی این پیراهن را دریافت کرد. خاطرهانگیزترین فصل حضور او در رم فصل 01-2000 بود که پشت سر گابریل باتیستوتا و وینچنزو مونتلا در سیستم 2-1-4-3 فابیو کاپلو بازی میکرد. توتی نشان داد که بسیار انعطافپذیر است و به عنوان مهاجم دوم و شماره 9 کاذب یا حتی وینگر در سیستم 3-3-4 درخشید. ایتالیا پس از خداحافظی توتی پس از قهرمانی در جام جهانی 2006 هرگز نتوانست یک جانشین خوب برای او پیدا کند. وقتی نیکولو زانیولو، بازیکن جوان با استعداد رم، در فصل گذشته عملکرد خوبی داشت و از او پرسیده شد که آیا دوست دارد که پیراهن شماره 10 توتی را بر تن کند، خیلی سریع پاسخ داد:” من حتی در این باره فکر هم نمیکنم. من دوست دارم شماره خودم را حفظ کنم، به دلیل احترامی که برای کاپیتان قائل هستم. حتی تلاش نمیکنم که در پاسخ این سوال بله بگویم.”
در سایر کشورهای اروپایی، خصوصا بالکان میتوان احترامی که به شماره 10 در آمریکای جنوبی گذاشته میشود، دید. به صورت خاص این اتفاق در کرواسی با توجه به حضور اسطورههایی چون رابرت پروسینچکی و زوونیمیر بوبان در دهه 90 میلادی و لوکا مودریچ و ایوان راکیتیچ در سالهای اخیر بیش از سایرین است. هر دوی این بازیکنان در اسپانیا در پستهایی دفاعیتر به میدان میروند؛ با این حال در طول سالهایی که در حال رشد بودند، یک شماره 10 تیپیکال به حساب میآمدند که در راس خط میانی به میدان میرفتند.
رابطه فرانسه با شماره 10 اصولا بر پایه دو بازیکن ساخته شده است. هیچ بازیکنی نتوانسته جام ملتهای اروپایی بهتر از میشل پلاتینی در سال 1984 را تجربه کند. او در هر 5 بازی گلزنی کرد که شامل دو هتتریک بود و به رکورد 9 گل زده رسید. اینکه یک شماره 10، چنین گلزن قدرتمندی باشد، کمی غیرعادی است؛ با این حال وقتی فرانسه جانشینی مانند زینالدین زیدان پیدا کرد، خبری از مقایسه نبود؛ به این دلیل که زیدان به گفته خودش، نه یک گلزن تمام عیار بود و نه یک رهبر واقعی.
زیدان با روشی متفاوت از پلاتینی پست شماره 10 را تفسیر کرد. اگر جایگاه همیشگی یک شماره 10 جایی بین هافبک و مهاجم باشد، شکی وجود ندارد که زیدان بیشتر یک هافبک بود. او گاهی حتی دفاعیتر از حد انتظار بازی میکرد و البته برای گلزنی در فینالها معروف بود. دو ضربه سر در جام جهانی 1998 و والی با پای چپ بینظیرش در فینال لیگ قهرمانان 4 سال بعد برای رئال مادرید، ازجمله آنهاست. هرچند او خیلی در محوطه جریمه دیده نمیشد. علاوهبر این کمتر پیش آمد که زیدان در سطح باشگاهی نیز پیراهن شماره 10 را به تن کند. در یوونتوس به دلیل حضور دلپیرو شماره 21 و در رئال مادرید شماره 5 را بر تن کرد. فرانسه پس از او خیلی بر شماره 10 تکیه نداشت و حالا این پیراهن بر تن کیلیان امباپه، مهاجم سرعتی این تیم است.
سایر کشورهای بزرگ اروپایی وسواس کمتری نسبت به این شماره دارند. فوتبال اسپانیا به تکامل هافبکهای دفاعی خود که بیشتر شماره 4، 6 و 8 را میپوشند، میبالد. فوتبال هلند بیشتر از سیستم 3-3-4 استفاده میکند؛ که جایی برای یک شماره 10 سنتی در آن نیست. وقتی دنیس برگکمپ به عنوان مهاجم سایه در آژاکس بازی میکرد، خبرنگاران هلندی احساس کردند که نیاز به اختراع یک واژه جدید برای پست او دارند و از schaduwspits استفاده کردند که همان معنی مهاجم سایه را میدهد. برگکمپ در واقع گلزن اصلی آژاکس بود و وقتی این تیم هلندی با یک شماره 10 سنتی به میدان میرفت، شرایط طوری بود به جای اینکه شماره 10 با پاسهای عمقی شماره 9 تیم را تغذیه کند، این شماره 9 بود که با حرکات مداوم، برای شماره 10 موقعیتسازی میکرد.
در سالهای اخیر آژاکس برای رشد بازیکنی چون کریستین اریکسن، بهترین شماره 10 دانمارکی پس از میشل لادروپِ گریز پا و بسیار در خدمت تیم، شایسته تقدیر است. یوهان کرویف، سرمربی بارسلونا، یک بار گفته بود که تنها چیزی که لادروپ را از عنوان برترین بازیکن جهان منع کرده، تولد در کشوری ثروتمند است. به عبارتی دیگر، او معتقد بود که لادروپ به این دلیل، به نسبت سایرین از روحیه جنگندگی کمتری برخوردار است. بازیکنانی چون هریستو استویچکوف و گئورگی هاجی، دو بازیکن شماره 10 دیگر در بارسلونای کرویف، از آن دسته بازیکنانی بودند که کرویف از آنها یاد میکرد و توانستند در اواسط دهه 90، بلغارستان و رومانی را به سطح جدیدی در فوتبال برسانند.
فوتبال آلمان معمولا شماره 10های با استعدادی را به دنیای فوتبال معرفی میکند. مسوت اوزیل آخرین مثال در این زمینه است. هرچند این بازیکن خلاقیتش در میدان را مدیون ریشههای ترکیهای خود میدانست. رابطه فوتبال آلمان با شماره 10، زمانی جذابتر بود که آنها هنوز به تبدیل هافبکهای هجومی به سوییپر علاقهمند بودند؛ اما این الگو در آغاز قرن جدید از بین رفت. پیش از آن تماشای یک شماره 10 در خط دفاع چندان غیرمعمول نبود. وقتی بایرن در لیگ قهرمانان فصل 99-1998 برابر کایزرسلاترن به پیروزی رسید، هر دو تیم از شماره 10 به عنوان سوییپر استفاده میکردند: لوتار ماتئوس برای بایرن و سیریاکو اسفورزا برای کایزرسلاترن. مدافعان میانی اجازه نداشتند نزدیک شماره 10 شوند اما بازیسازهایی که به سوییپر تبدیل میشدند، شرایط متفاوتی داشتند.
فوتبال پرتغال بیشتر از بازیسازهای میانه میدان به ساختن وینگرهای درخشان مانند لوییس فیگو و کریستیانو رونالدو (که پیش از این درباره شماره 10 نبودن او صحبت کردیم) علاقه داشت. با این حال روی کاستا یک استثنا به شمار میآمد. او بیش از هر بازیکنی نقش شماره 10 را به خوبی ایفا میکرد. بازی را با درخشش و هدف پیش میبرد، به راحتی دریبل زنی میکرد و با پاس کاریها بازی تیم حریف را تحت تاثیر قرار میداد که شرایط را برای گابریل باتیستوتا در زمان حضور مشترکشان در فیورنتینا آسان میکرد. جانشین او در سطح ملی دکو بود و در سالهای اخیر پرتغال هافبکهای کاملتر و منعطفتری را پرورش داده است. رناتو سانچز، برناردو سیلوا و حالا برونو فرناندس همگی نسل بعدی هافبکهای هجومی این کشور را تشکیل میدهند. هرچند هیچکدام به اندازه روی کاستا مناسب شماره 10 نیستند.
رابطه فوتبال انگلیس با شماره 10 جالب توجه است. تیمهای انگلیسی از گذشته با سیستم 2-4-4 بازی میکردند و گاهی این سیستم به 2-5-3 تغییر پیدا میکرد که در واقع پست خاصی برای شماره 10 کلاسیک نداشت. تمایل تدی شرینگهام برای حضور در مناطق دفاعیتر باعث شد که پست مهاجم سایه به عنوان “پست تدی شرینگهام” شناخته شود. نامگذاری یک پست با یک بازیکن که شاید تنها برای کلود ماکلهله تکرار شده باشد. اما شرینگهام بیشتر یک مهاجم دوم بود تا اینکه یک شماره 10 واقعی باشد درحالیکه هافبک هجومی تراز اول سالهای اخیر انگلیس مانند پل گاسکویین، فرانک لمپارد و استیون جرارد بیشتر از شماره 10، یک بازیکن شماره 8 بودند. ترتیب شماره گذاری پیراهنها در انگلیس هرگز مبنای خیلی مناسبی نداشت. گری لینه کر و مایکل اوون هر دو مهاجمان نوک بودند که شماره 10 میپوشیدند. در حالیکه بابی چارلتون یک هافبک هجومی بود که شماره 9 میپوشید. وین رونی وقتی به معنای واقعی کلمه یک مهاجم دوم بود شماره 9 بر تن میکرد و وقتی دیگر در این پست بازی نکرد شماره 10 را پوشید. هری کین در تاتنهام شماره 10 است اما در انگلیس شماره 9 را انتخاب کرده است. رحیم استرلینگ، مهاجم سرعتی انگلیس، در جام جهانی 2018 با پیراهن شماره 10 به میدان رفت و هری وینکز، هافبک آنها، در آخرین بازی با این شماره در زمین حضور پیدا کرد.
انگلیس در حال حاضر تنها کشور اروپایی است که هنوز از سیستم شمارهگذاری یک تا یازده، به جای تعلق شمارههای دائمی به بازیکنان تیم استفاده میکند. بنابراین وقتی تغییری در سیستم رخ میدهد، باعث میشود که بازیکنان در پیراهنهای جدید خود احساس راحتی نداشته باشند. با این حال بازیکنان انگلیس هرگز خود را به شمارهها محدود نکردند. آخرین بازی لیگ برتر که احتمالا آخرین بازی این رقابتها برای مدتی خواهد بود، بین لسترسیتی و استون ویلا برگزار شد که صحنه نمایشی برای جیمز مدیسون و جک گریلیش بود. هر دوی این بازیکنان شماره 10 را بر تن داشتند و این نبرد این احساس را میداد که بازی در آرژانتین برگزار میشود: نبرد یک بازیسار در برابر بازیسازی دیگر.
هر دوی آنها هافبکهای هجومی مدرن و منطعفی هستند که بیشتر در پست یک شماره 8 حضور دارند و همین بحثی را ایجاد میکند که شماره 10 بیشتر یک جایگاه است تا یک نقش. هافبکهایی چون گرانیت ژاکا، جان اوبی میکل، کریچوویاک در جام جهانی 2018 پیراهن شماره 10 را بر تن کردند که نشان دهنده کسوت آنها در تیم بود، تا نقشی که برعهده داشتند.
اما شکوه شماره 10 و عاشقانههای آن انکارنشدنی است. درحالیکه شماره 10 های کلاسیک از فوتبال مدرن محو شده اند، افزایش تاثیر شماره 9 کاذب و بازیکنان کناری که میتوانند “به تو بزنند” و بازیسازهای عقب زمین به این معناست که نه تنها هنوز بازیکنانی هستند که مناسب این شماره پیراهن باشند، بلکه تعداد آنها بیشتر هم شده است.
البته لازم به ذکرـه که روبرتو باجو جامجهانی ۹۰ شماره ۱۵ میپوشید.
لئونل آندرس مسی کچینیتی