روزهای سادیو مانه در سالزبورگ؛ مرد شدن در دامنههای آلپ
هفت یک– سادیو مانه ماه گذشته به اتریش سفر کرد تا به آنچه پشت سر گذاشت، نگاهی بیندازد. مهاجم لیورپول و یکی از بهترین دوستان او، مدیر ارشد ردبول سالزبورگ، مصطفی”مصطی”مصلوب، جلوی خانه ای ساده در ورگاسه، خیابان کوچکی به شکل U که پشت دره گلانباخ در حومه غربی شهر واقع شده، متوقف شدند و به خانه یک خوابهای که تقریبا دو سال اقامت گاه مانه بود، نگاهی انداختند. آنها در برابر وسوسه زدن زنگ در و اجازه گرفتن از از ساکن فعلی خانه برای ورود، مقاومت کردند اما برای یادآوری خاطرات نیازی به این کار نداشتند. خاطرات سالهای 13-2012 و 13-2014 هنوز هم برای آنها بسیار تازه است.
یکی دیگر از دوستان نزدیک مانه به یاد می آورد:” این یک آپارتمان خیلی جمع و جور بود، با یک مبل چرمی کهنه و قدیمی در سالن؛ و چیز دیگری نبود. ما اینجا زمان زیادی را صرف تماشای فوتبال در تلویزیون می کردیم اما سادیو هرگز نمی توانست بنشیند. او تعدادی وزنه و سایر تجهیزات ورزشی را از باشگاه آورده بود و همیشه تمریناتی برای تقویت ماهیچههایش انجام می داد. سادیو برای خلاص شدن از شر آخرین گرم چربی موجود در اندام فوق العاده ای عضلانی اش، برای بهتر شدن و پیشرفت وسواس داشت.”
شاید این ستاره سنگالی در آن زمان در محیطی ساده و معمولی زندگی می کرد اما همیشه جاهطلبیهای بزرگی در سر داشت. مانه به دوستش گفته بود که هدفش بردن توپ طلا است. وقتی رفیقش احساس کرد که شاید او در این ابتدای دوران حرفه ایاش، اهداف بیش از حد بزرگی در سر دارد، مانه پاسخ داد:” خب، پس من اول می خواهم بازیکن سال آفریقا شوم.”
رسیدن این بازیکن متولد سدهیو به زادگاه موتزارت به تلاش چندانی نیاز نداشت. پس از حضور در المپیک 2012 در لندن، استعدادیاب های های سالزبورگ نام او را به عنوان یک هدف احتمالی ثبت کردند، اما رالف رانگنیک، مدیر ورزشی باشگاه، ابتدا می خواست عملکرد این جوان 20 ساله را در متز، در دسته سوم فوتبال فرانسه، ببیند.
رانگنیک به The Athletic گفت:” من برای تماشای بازی لیگ کاپ مقابل Tours به آنجا رفتم. سادیو خیلی خوب بازی کرد، که این شاید در آن روز کمی به ضرر ما تمام شد. من به خاطر می آورم که بعد از بازی، با رئیس متز دیدار کردم. او اصرار داشت که آنها فقط او را با قیمت 4 میلیون یورو بفروشند. این رقم برای ما، به خصوص برای خرید یک بازیکن حاضر در دسته سوم فوتبال فرانسه، هزینه زیادی محسوب می شد.”
رانگنیک با دیتر ماتشیتس، صاحب باشگاه سالزبورگ، تماس گرفت و او را متقاعد کرد که مانه ارزش پرداخت این هزینه را دارد. این بازیکن در یک مقطع حساس به این باشگاه منتقل شد. آنها به تازگی راجر اشمیت، مهندس تحصیل کرده، را برای اجرای فوتبالی بر پایه پرسینگ پرفشار به خدمت گرفته بودند و به بازیکنان جوانی نیاز داشتند که بتوانند آن نوع فوتبال را به اجرا بگذارند.
اشمیت می گوید:” به همان اندازه که سالزبورگ، سادیو را به بازیکنی که اکنون هست، تبدیل کرد، او نیز در ساخت سالزبورگ به عنوان یک تیم تاثیر فراوانی داشت. به لطف او و سایر خریدهای جدید، مانند کوین کامپل، ما توانستیم سبک بازیمان را تغییر داده و در واقع فوتبال مورد نظرمان را بازی کنیم. از اولین جلسه تمرینی، بلافاصله مشخص شد که او تمام ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ را در اختیار دارد. او باید با بعضی از جنبه های تاکتیک های تیمی آشنا میشد اما طولی نکشید که او خیلی زود توانست همه چیز را یاد گرفته و به خوبی اجرا کند. به ندرت دیده ام بازیکنی به اندازه او، به سختی و با فداکاری برای تیمش تلاش کند. برای یک سرمربی، داشتن چنین بازیکنی یک رویا است.”
اما مصلوب که توسط رانکینگ استخدام شده بود و در طول زمان حضورش در ردبول آره نا به مانه بسیار نزدیک بود، تایید کرد که خارج از میدان، آشنایی با شرایط و اخت شدن با محیط کمی برای مانه زمان برد. این مدیر 59 ساله فرانسوی- الجزایری می گوید:” در متز، تعداد زیادی بازیکن آفریقایی در تیم و در شهر حضور داشتند اما در سالزبورگ داستان بسیار متفاوت بود. یکی از مشکلات بزرگ، غذا بود. در آن مقطع هیچ رستوران آفریقایی وجود نداشت. ما به دفعات پاستا می خوردیم، زیرا این نزدیکترین غذایی بود که می توانستیم شبیه غذاهای برنجی کشورمان درست کنیم.”
او تاکید کرد که مردم در این شهر زیبا در دامنه کوه های آلپ رفتاری دوستانه دارند و خوش اخلاق هستند، اما به کمی زمان نیاز است تا با غریبهها صمیمی شوند. مصلوب می گوید:” رانگنیک می دانست که بازیکن جوانی مثل او در چنین محیطی ممکن است بسیار آزار ببینند و به همین دلیل من استخدام شدم تا هر لحظه و همه جا از او مراقبت کنم. او وقت زیادی را با من و خانواده ام می گذراند و تقریبا پسر خوانده ام شده بود. او یک بار من را “پاپا” خطاب کرد، اما من ترجیح می دادم که او مرا “برادر بزرگ” خود بداند زیرا او پدر دارد.”
مانه که مشتاق ارتباط برقرار کردن با اهالی شهر بود، خودش را مجبور به یادگیری زبان آلمانی کرده و خیلی زود این زبان را به خوبی صحبت میکرد. او هنوز با لهجه کاملا مشخصِ اتریشی صحبت می کند. مصلوب گفت:” او کم کم در اینجا با شرایط فرهنگی بیشتر آشنا شد. او حتی در مراسم عروسی دوستش، لودرهوزن (توضیح مترجم: Lederhosen، لباس سنتی آلمانیها و اتریشیهاست) پوشید. او در ابتدا، به طور کامل با پوشیدن لباس های این مراسم مخالف بود، اما من او را قانع کردم. او به خاطر دیدی که به آنها داشت، بسیار مورد تمجید قرار گرفت و در نهایت به خاطر امتحان کردن این کار بسیار خوشحال بود.”
اما لحظات ناخوشایند نیز وجود داشت. مصلوب به یاد می آورد که وقتی مانه به کودک خردسالی لبخند زد و کودک بلافاصله با ترس گریه کرد، بسیار ناراحت شد. او گفت:” این بچه شاید دو یا سه ساله بود و احتمالا تا آن روز در زندگی اش آدم سیاه پوست ندیده بود. می بینید که 99 درصد مردم سالزبورگ سفید پوست هستند. سادیو از این اتفاق بسیار ناراحت شد.”
مورد بدتر دیگری از اینگونه اتفاقات در بازی لیگ مقابل اشتورم گراتس رخ داد. بازیکن حریف در نیمه اول و در زمان استراحت بین دو نیمه به او توهین نژادپرستانه کرد، مانه وارد رختکن شده و بارها و بارها، فریاد زد: ” Pourquoi؟” (چرا؟) همچنین با عصبانیت شدید به در و دیدار رختکن مشت می زد. اشمیت از او خواست نگذارد این رفتارهای تحریک آمیز روی او اثرگذار باشد؛ در حالی که برخی از هم تیمی های سفیدپوست او به دنبال مدیریت و حل ماجرا بودند. سه یا چهار نفر به بازیکن گراتس نزدیک شده و به او گفتند که بهتر است ساکت باشد وگرنه خطاهای شدیدی رویت مرتکب می شویم. این پایان ماجرا بود.”
در فصل دوم حضور مانه، هم او و هم تیم، به طور محسوسی پیشرفت کردند و در مسیر خوبی قرار گرفتند. به این ترتیب، استعدادیاب های بیشتر و بیشتری با حضور روی سکوها شروع به بررسی عملکرد مهاجمی کردند که در تمامی رقابت ها 23 گل به ثمر رسانده بود. با این حال، بهترین نمایش او در یک بازی دوستانه اتفاق افتاد. مانه در ژانویه 2014 در جریان برتری بزرگ 3-0 مقابل بایرن مونیخِ پپ گواردیولا در ردبول آرنا، هم گل زد و هم پاس گل داد.
مصلوب می گوید:” او بازی فوق العاده ای برابر مدافعان بزرگی مانند داوید آلابا و خاوی مارتینز انجام داد. حالا در همه جای شهر مردم به سمت مانه رفته و او را در آغوش میگرفتند. غلبه بر قهرمان اروپا در اینجا اتفاق بزرگی بود. سالزبورگ هرگز پیش از آن مقابل چنین تیم بزرگی بازی نکرده و برنده نشده بود. همه از پیروزی خوشحال بودند و سادیو از عشق و علاقه ای که به او ابراز می شد، رضایت داشت.”
رانگنیک این مسابقه را “افسانه ای” می نامد. سرمربی سابق هوفنهایم، شگفت زده شد که بایرن هرگز برای خرید مانه به طور جدی تلاش نکرد. لیورپول نیز همچنین هنوز قانع نشده بود. او گفت:” مایکل ادواردز (مدیر ورزشی لیورپول) گفت این بازیکن هنوز آماده حضور در لیگ برتر نبود. در مورد مدل استعدادیابی آنها چیزی وجود دارد که قادر به ارزیابی صحیح کیفیت یک بازیکن حاضر در بوندسلیگای اتریش نیست، البته اگر به درستی به خاطر بیاورم.”
در مقابل، یورگن کلوپ علاقه زیادی به او داشت. سرمربی دورتموند برای گفتگویی طولانی با مانه دیدار کرد. او در مورد این ملاقات غیر رسمی به دوستش گفت:” من هیچوقت بیش از این با یک سرمربی ملاقات و در مورد بازیام صحبت نکرده بودم”، دیداری که در آن کلوپ سعی کرد شخصیت او را ارزیابی کند. آنها خیلی زود شروع به صحبت در مورد مسائل شخصی کردند اما در نهایت، سرمربی آلمانی و باشگاهش تصمیم به منتفی کردن این انتقال گرفتند و به این نتیجه رسیدند که نیاز به تقویت پست های دیگر دارند. رانگنیک می گوید:” کلوپو یک بار گفت که عدم تلاش برای انتقال سادیو یکی از بزرگترین اشتباهاتش بود.”
تلاش های سالزبورگ برای حراج این بازیکن در تابستان 2014 باعث شد روابط او با این باشگاه خراب شود. قلب مانه برای پیوستن به لیگ برتر، جایی که وستهام یونایتد و ساوتهمپتون خواهان جذبش بودند، می تپید اما اتریشی ها امیدوار بودند که او را به باشگاه هایی با قدرت مالی بالاتر و به جایی دورتر انتقال دهند. وقتی که مانه برای جلسه پیش از بازی دیدار برگشت مرحله دوم لیگ قهرمانان اروپا مقابل مالمو در ماه آگوست دیر رسید، دیگر روابطش با باشگاه غیرقابل ترمیم شد. او در جریان شکست 0-3 سالزبورگ در سوئد که در نهایت بار دیگر منجر به عدم توفیق آنها در کسب مجوز حضور در مرحله گروهی شد، از ترکیب کنار گذاشته شد.
رانگنیک می گوید:” حالا همه او را بخشیده اند اما در آن زمان، هم تیمی های او از رفتارش راضی نبودند.” مانه در جریان بازی دوستانه با ساوتهمپتون در سال 2015 از سوی هواداران لایپزیش هو شد. اما در بازگشت او به سالزبورگ در این فصل، شرایط متفاوت خواهد بود. مصلوب می گوید:” مردم افتخار می کنند که یکی از بهترین های جهان، یک فاتح لیگ قهرمانان اروپا، روند پیشرفت غیرمنتظره ای در اینجا طی کرد.” در حالی که خانواده مصلوب در دیدار سالزبورگ مقابل لیورپول در آنفیلد، میهمان افتخاری این بازیکن خواهند بود.
آخرین باری که مانه برای ملاقات با دوستش و دیدار با شهری که او را در مسیر تبدیل شدن به یک سوپر استار قرار داد، رفت، آنها به رستوران مورد علاقه اش، اوستریا کاوالی، رفتند؛ آن هم با قدم زدن در مسیری کوتاه از مقابل خانه ای که موتزارت در آنجا به دنیا آمده بود. شاید یک روز، پلاکی بیرون از آن خانه در ورگاسه تعبیه شود تا یاد یک ستاره و قهرمانی از نوعی دیگر را زنده نگه دارد.
سلام برادر خسته نباشید مطالب و مقاله ها عالی فقط میخواستم ببینم امکانش هست این مقاله ها را بصورت پی دی اف هم منتشر کنید؟ چون واقعا پای گوشی چشمو اذیت میکنه چون خودم هم در رسانه ورزشی فعالیت میکنم خیلی دوست دارم این مطالبو پرینت بگیرم و مطالعه کنم با سپاس از لطف و توجه شما❤️💙
بسیار دلچسب بود…